( برگرفته شده از سایت www.andisheqom.com )
قرآن کریم در زمینه مسائل سیاسی در حد بیان کلیات و چارچوبهای کلان سیاستخارجی بسنده کرده است، این کلیات را اصول سیاست خارجی می نامیم و تحت چهار عنوان «اصل نفی سبیل»، «اصل دعوت یا جهاد»، «اصل عزت دینی» و «اصل پایبندی به معاهدات بین المللی» درباره آنها به بحث پرداختیم . یاد آور شدیم این اصول چارچوب کلان سیاستگذاری خارجی دولت اسلامی را سامان میدهند و دولت اسلامی نمیتواند در سیاستخویش آنها را ندیده انگارد .
مقدمه
مطالعه و بررسی اصول سیاست خارجی اسلام از دیدگاه قرآن کریم بر مفروضات چندی استوار است، که بدون توجه به آنها بحث از سیاست خارجی اسلامی ناتمام به نظر میرسد، مهمترین این مفروضات را در محورهای زیر میتوان تلخیص کرد:
۱ . طرح اصول سیاست خارجی اسلام از منظر قرآن مستلزم آن است که رابطه دین و سیاست مفروض انگاشته شود . در چارچوب اندیشه جدایی دین و سیاست زمینهای برای طرح این بحثباقی نخواهد ماند .
۲ . سیاست خارجی یکی از بخشهای اساسی سیاست در معنای کلان آن است، بنابراین اگر دین در مسائل سیاسی اندیشه نموده طبیعتا در مسائل سیاستخارجی نیز اندیشیده است .
۳ . سیاست خارجی مجموعهای از مسائل سیاسی مرتبط به حوزه خارجی است و از دو بخش نسبتا ثابت و متغیر برخوردار میباشد . قسمت ثابت آن، بیانگر چارچوب کلی سیاست گذاری خارجی است که خط مشیها و استراتژیهای سیاستخارجی در درون آن تنظیم میگردد; این بخش عمدتا مبتنی بر آموزههای نظری و نظام ارزشی و ایدئولوژی حاکم است . عناصر متغیر سیاستخارجی ناظر به خط مشیهایی است که متناسب با اوضاع و شرایط تنظیم و تدوین میگردند .
۴ . اسلام دو بخش ثابت و متغیر دارد: ثابتات آن ناظر به اصول و مبانی کلی رفتار دینداران است و در طول زمان بقا و ماندگاری دارد، اما جنبه متغیر آن از عرف و ضرورتهای زمانه تاثیر میگیرد . بخش متغیر سیاستخارجی به این جنبه برمیگردد، چرا که در شرایط و مقتضیات زمانه تغییر مشی میدهد; بنابراین اندیشه دینی در مورد مسائل سیاسی و مدیریت اجتماعی در حیطه طرح کلیات و اصول محدود میگردد .
۵ . مسائل روابط بین الملل و سیاستخارجی به شکل امروزی و در قالب یک سیستم اکادمیک و منسجم محصول قرون اخیر به خصوص دوره پس از جنگ جهانی دوم است; اما برخی مسائل آن، نظیر مراودات خارجی و مسائل جنگ و صلح به قدمت تاریخ بشر سابقه دارد . چنین نگرشی طرح بحثسیاستخارجی اسلامی را تبیین میکند، زیرا به گفته «هالستی» اگر یکی از مهمترین مسائل روابط بین الملل را مطالعه دو پدیده جنگ و صلح بدانیم، مطالعه مسائل بین الملل به دورههای قبل از میلاد باز میگردد و اثر تاریخی «توسیدید» در مورد جنگهای «پلوپونز» از قدیمیترین متون این رشته محسوب میگردد. [۱]
۶ . با توجه به نکات مذکور میتوان از اصول سیاستخارجی اسلام در قرآن یاد کرد . این اصول ناظر به چارچوب کلی و کلان رفتار خارجی دولت اسلامی است و روابط خارجی مسلمانان با جوامع غیراسلامی را تنظیم میکند . قرآن کریم مشتمل بر مسائل اعتقادی و اجتماعی و سیاسی است و از برخی آیات آن میتوان اصول سیاستخارجی اسلام را استخراج کرد .
اصول سیاست خارجی اسلام
همانگونه که اشارت رفت، مقصود از اصول سیاستخارجی مجموعهای از آموزههای دینی است که چارچوب کلان سیاستخارجی دولت اسلامی را شکل میدهد . این مجموعه از نوعی خصلت ثبات و ماندگاری برخوردار است و از نظر تفسیری بر دیگر مسائل سیاستخارجی حکومت دارد . یکی از پژوهشگران مسلمان در تعریف اصول سیاستخارجی میگوید: مقصود از اصول یاستخارجی، مبادی و اساس روابط خارجی دولت اسلامی است که منابع دینی آنها را به عنوان چارچوب و اساس تنظیم روابط خارجی مطرح میکند .[۲]
با عنایتبه تعریف مزبور میتوان این اصول را از مجموع آیات قرآنی ناظر به روابط خارجی به دست آورده و در محورهای زیر مطرح کرد:
۱ . اصل دعوت یا جهاد;
۲ . اصل ظلم ستیزی و نفی سبیل;
۳ . اصل عزت اسلامی و سیادت دینی;
۴ . اصل التزام و پایبندی به پیمانهای سیاسی .
البته برخی پژوهشگران در کنار اصول مزبور عناوین دیگری نظیر «تولی و تبری»، «تالیف قلوب» و «امر به معروف» را نیز مطرح کردهاند، اما به نظرمی رسد اصول چهارگانه فوق این عناوین را نیز دربرمیگیرد و به ذکر مستقل و مجزای آنها نیازی نیست . درباره تالیف قلوب گفتنی است هر چند از آن در ذیل اصول سیاستخارجی اسلام بحث کردهاند، اما از فلسفه تشریع این حکم و موارد اعمال آن میتوان استظهار نمود که تالیف قلوب بیشتر با ابزارهای سیاستخارجی همخوانی دارد تا اصول، چون تالیف قلوب با آنچه امروزه ذیل ابزارهای اقتصادی سیاستخارجی و کمکهای بشر دوستانه مطرح میگردد شباهتبیشتری دارد . در واقع دولت اسلامی برای جلب جوامع غیرمسلمان یا کاهش خصومتها از سهم «مؤلفه القلوب» استفاده میکند، برای مثال پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در جنگ طایف به اشراف و بزرگانی که تازه اسلام آورده بودند یا مشرکانی که به حضرت یاری رسانیده بودند، از سهم مؤلفه القلوب بخشید تا نظر آنان و قبایلشان را به اسلام جلب کند .[۳]
۱ . اصل دعوت یا جهاد
شاید از میان اصول سیاستخارجی اسلام، این اصل بیش از همه حایز اهمیتبوده و بیشتر از دیگر محورها مورد بحث و مناظره قرار گرفته است . احتمالا یکی از جهات اهمیت این اصل، آن است که ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام را تبیین میکند . مناظرات دامنهدار درباره اصل دعوت و جهاد سبب شد از هر دو اصل تحتیک عنوان یاد کنیم، زیرا آن گونه که برخی از پژوهشگران مسلمان گفتهاند اگر تنها به ذکر عنوان دعوت اکتفا گردد، دیدگاههای موجود درباره اصل جنگ یا صلح در روابط خارجی اسلام نادیده انگاشته میشود و اگر اصل را بر جهاد و جنگ مشروع بگذاریم طرح عنوان اصل دعوت ناتمام خواهد ماند .
تفصیل این بحث را با یک پرسش اساسی ناظر به ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام پیمیگیریم که آیا اسلام در روابط خود با جوامع غیراسلامی اصل را بر جنگ میگذارد یا صلح; به عبارت دیگر، آیا صلح یک قاعده است و جنگ، ضرورت یا بالعکس؟ اگر اصل جهاد را به عنوان یکی از اصول سیاستخارجی اسلام مورد تاکید قرار دهیم به زعم برخی اندیشمندان مسلمان و عموم خاورشناسان اصل در روابط خارجی اسلام جنگ محور است و صلح ناظر به حالات خاص و استثنا از قاعده میباشد، اما اگر اصل را بر دعوت بگذاریم قضیه فرق خواهد کرد . دقیقا با عنایتبه همین مساله است که با دو نوع روش رو به رو میگردیم:[۴]
الف)روش خاورشناسان که در قالب «انتشار الاسلام بالسیف» مطرح میگردد و بر مفاهیمی چون ارهاب، اصولگرایی، الاسلام المسلح، التطرف تاکید میشود . در این رویکرد آیات جهاد به خصوص آیه سیف به عنوان مستند مورد توجه قرار میگیرد;
ب)روشنفکران مسلمان که در قالب «تنظیف وجه الاسلام» یا پیراستن اسلام از هر نوع خشونت و جنگ به تحلیل میپردازند و بر مفاهیمی چون; سلام و تسامح و تعایش و رافت تاکید میکنند .
در حالیکه دسته نخست فقط به تحلیل آیات جهاد میپردازد و آیات صلح و سلم را از نظر دور میدارند، دسته دوم با تاکید بر آیات صلح و مسالمت، به آیات جهاد بیتوجهی میکنند . روش اعتدال روشی است که بتواند میان هر دو دسته آیات جمع زند . اکثر مفسران و فقهای اسلام در اینباره اندیشیدهاند که از مجموع این گفتهها و اظهارات میتوان به جمعبندی و نتیجه نهایی نایل آمد .
بدون تردید یکی از مهمترین و احتمالا هدف اصلی فرستادن انبیا دعوت است . آیات متعدد قرآن کریم پیامبران را دعوتگران دینی معرفی میکند . بر ایناساس، نخستین وظیفه پیامبر و رهبران دینی همانا دعوت بشر به تعالیم و ارزشهای وحیانی است . از طرف دیگر، جهاد و جنگ با مشرکان و طغیانگران بیتردید یکی از وظایف اساسی مسلمانان و رهبران دینی محسوب میگردد . آنچه در مورد جهاد و جنگ حایز اهمیت است فلسفه تشریع این پدیده است که جهاد برای چیست و چه زمانی انجام میپذیرد .
با تحلیل و موشکافی این نکته احتمالا بتوان رابطه دعوت و جهاد و اصل در روابط خارجی دولت اسلامی را به دست آورد .
اگر جهاد برای کشور گشایی باشد، احتمالا بر دیدگاه خاورشناسان مبنی بر جنگ محوری اسلام صحه میگذارد، اما اگر فلسفه تشریع جهاد برای دعوت به تعالیم وحیانی و ارزشهای اسلامی باشد نه سلطه جویی و کشور گشایی، ادعای مذکور ناتمام و غرض آلود خواهد بود . این نوشتار ادعا دارد اصل در روابط خارجی اسلام بر صلح استوار است و جنگ حالت استثنایی است که بنابر ضرورت تجویز میگردد . عصاره استدلال ما براین فرضیه آن است که جهاد اسلامی یکی از مراحل دعوت به شمار میرود و برای ترویج ارزشهای دینی صورت میگیرد . این دقیقا گفته یکی از محققان است که «توحید اساس جهاد و جهاد برای توحید» است .
بحث را با طرح اهمیت دعوت در آیات قرآن به عنوان یکی از اصول روابط خارجی دنبال میکنیم و در پی آن آیات مربوط به جهاد را مورد مطالعه و تحلیل قرار خواهیم داد . آیات متعددی اولین و مهمترین وظیفه پیامبر را دعوت به خیر و صلاح میداند .
۱ . طرح اصول سیاست خارجی اسلام از منظر قرآن مستلزم آن است که رابطه دین و سیاست مفروض انگاشته شود . در چارچوب اندیشه جدایی دین و سیاست زمینهای برای طرح این بحثباقی نخواهد ماند .
۲ . سیاست خارجی یکی از بخشهای اساسی سیاست در معنای کلان آن است، بنابراین اگر دین در مسائل سیاسی اندیشه نموده طبیعتا در مسائل سیاستخارجی نیز اندیشیده است .
۳ . سیاست خارجی مجموعهای از مسائل سیاسی مرتبط به حوزه خارجی است و از دو بخش نسبتا ثابت و متغیر برخوردار میباشد . قسمت ثابت آن، بیانگر چارچوب کلی سیاست گذاری خارجی است که خط مشیها و استراتژیهای سیاستخارجی در درون آن تنظیم میگردد; این بخش عمدتا مبتنی بر آموزههای نظری و نظام ارزشی و ایدئولوژی حاکم است . عناصر متغیر سیاستخارجی ناظر به خط مشیهایی است که متناسب با اوضاع و شرایط تنظیم و تدوین میگردند .
۴ . اسلام دو بخش ثابت و متغیر دارد: ثابتات آن ناظر به اصول و مبانی کلی رفتار دینداران است و در طول زمان بقا و ماندگاری دارد، اما جنبه متغیر آن از عرف و ضرورتهای زمانه تاثیر میگیرد . بخش متغیر سیاستخارجی به این جنبه برمیگردد، چرا که در شرایط و مقتضیات زمانه تغییر مشی میدهد; بنابراین اندیشه دینی در مورد مسائل سیاسی و مدیریت اجتماعی در حیطه طرح کلیات و اصول محدود میگردد .
۵ . مسائل روابط بین الملل و سیاستخارجی به شکل امروزی و در قالب یک سیستم اکادمیک و منسجم محصول قرون اخیر به خصوص دوره پس از جنگ جهانی دوم است; اما برخی مسائل آن، نظیر مراودات خارجی و مسائل جنگ و صلح به قدمت تاریخ بشر سابقه دارد . چنین نگرشی طرح بحثسیاستخارجی اسلامی را تبیین میکند، زیرا به گفته «هالستی» اگر یکی از مهمترین مسائل روابط بین الملل را مطالعه دو پدیده جنگ و صلح بدانیم، مطالعه مسائل بین الملل به دورههای قبل از میلاد باز میگردد و اثر تاریخی «توسیدید» در مورد جنگهای «پلوپونز» از قدیمیترین متون این رشته محسوب میگردد. [۱]
۶ . با توجه به نکات مذکور میتوان از اصول سیاستخارجی اسلام در قرآن یاد کرد . این اصول ناظر به چارچوب کلی و کلان رفتار خارجی دولت اسلامی است و روابط خارجی مسلمانان با جوامع غیراسلامی را تنظیم میکند . قرآن کریم مشتمل بر مسائل اعتقادی و اجتماعی و سیاسی است و از برخی آیات آن میتوان اصول سیاستخارجی اسلام را استخراج کرد .
اصول سیاست خارجی اسلام
همانگونه که اشارت رفت، مقصود از اصول سیاستخارجی مجموعهای از آموزههای دینی است که چارچوب کلان سیاستخارجی دولت اسلامی را شکل میدهد . این مجموعه از نوعی خصلت ثبات و ماندگاری برخوردار است و از نظر تفسیری بر دیگر مسائل سیاستخارجی حکومت دارد . یکی از پژوهشگران مسلمان در تعریف اصول سیاستخارجی میگوید: مقصود از اصول یاستخارجی، مبادی و اساس روابط خارجی دولت اسلامی است که منابع دینی آنها را به عنوان چارچوب و اساس تنظیم روابط خارجی مطرح میکند .[۲]
با عنایتبه تعریف مزبور میتوان این اصول را از مجموع آیات قرآنی ناظر به روابط خارجی به دست آورده و در محورهای زیر مطرح کرد:
۱ . اصل دعوت یا جهاد;
۲ . اصل ظلم ستیزی و نفی سبیل;
۳ . اصل عزت اسلامی و سیادت دینی;
۴ . اصل التزام و پایبندی به پیمانهای سیاسی .
البته برخی پژوهشگران در کنار اصول مزبور عناوین دیگری نظیر «تولی و تبری»، «تالیف قلوب» و «امر به معروف» را نیز مطرح کردهاند، اما به نظرمی رسد اصول چهارگانه فوق این عناوین را نیز دربرمیگیرد و به ذکر مستقل و مجزای آنها نیازی نیست . درباره تالیف قلوب گفتنی است هر چند از آن در ذیل اصول سیاستخارجی اسلام بحث کردهاند، اما از فلسفه تشریع این حکم و موارد اعمال آن میتوان استظهار نمود که تالیف قلوب بیشتر با ابزارهای سیاستخارجی همخوانی دارد تا اصول، چون تالیف قلوب با آنچه امروزه ذیل ابزارهای اقتصادی سیاستخارجی و کمکهای بشر دوستانه مطرح میگردد شباهتبیشتری دارد . در واقع دولت اسلامی برای جلب جوامع غیرمسلمان یا کاهش خصومتها از سهم «مؤلفه القلوب» استفاده میکند، برای مثال پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در جنگ طایف به اشراف و بزرگانی که تازه اسلام آورده بودند یا مشرکانی که به حضرت یاری رسانیده بودند، از سهم مؤلفه القلوب بخشید تا نظر آنان و قبایلشان را به اسلام جلب کند .[۳]
۱ . اصل دعوت یا جهاد
شاید از میان اصول سیاستخارجی اسلام، این اصل بیش از همه حایز اهمیتبوده و بیشتر از دیگر محورها مورد بحث و مناظره قرار گرفته است . احتمالا یکی از جهات اهمیت این اصل، آن است که ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام را تبیین میکند . مناظرات دامنهدار درباره اصل دعوت و جهاد سبب شد از هر دو اصل تحتیک عنوان یاد کنیم، زیرا آن گونه که برخی از پژوهشگران مسلمان گفتهاند اگر تنها به ذکر عنوان دعوت اکتفا گردد، دیدگاههای موجود درباره اصل جنگ یا صلح در روابط خارجی اسلام نادیده انگاشته میشود و اگر اصل را بر جهاد و جنگ مشروع بگذاریم طرح عنوان اصل دعوت ناتمام خواهد ماند .
تفصیل این بحث را با یک پرسش اساسی ناظر به ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام پیمیگیریم که آیا اسلام در روابط خود با جوامع غیراسلامی اصل را بر جنگ میگذارد یا صلح; به عبارت دیگر، آیا صلح یک قاعده است و جنگ، ضرورت یا بالعکس؟ اگر اصل جهاد را به عنوان یکی از اصول سیاستخارجی اسلام مورد تاکید قرار دهیم به زعم برخی اندیشمندان مسلمان و عموم خاورشناسان اصل در روابط خارجی اسلام جنگ محور است و صلح ناظر به حالات خاص و استثنا از قاعده میباشد، اما اگر اصل را بر دعوت بگذاریم قضیه فرق خواهد کرد . دقیقا با عنایتبه همین مساله است که با دو نوع روش رو به رو میگردیم:[۴]
الف)روش خاورشناسان که در قالب «انتشار الاسلام بالسیف» مطرح میگردد و بر مفاهیمی چون ارهاب، اصولگرایی، الاسلام المسلح، التطرف تاکید میشود . در این رویکرد آیات جهاد به خصوص آیه سیف به عنوان مستند مورد توجه قرار میگیرد;
ب)روشنفکران مسلمان که در قالب «تنظیف وجه الاسلام» یا پیراستن اسلام از هر نوع خشونت و جنگ به تحلیل میپردازند و بر مفاهیمی چون; سلام و تسامح و تعایش و رافت تاکید میکنند .
در حالیکه دسته نخست فقط به تحلیل آیات جهاد میپردازد و آیات صلح و سلم را از نظر دور میدارند، دسته دوم با تاکید بر آیات صلح و مسالمت، به آیات جهاد بیتوجهی میکنند . روش اعتدال روشی است که بتواند میان هر دو دسته آیات جمع زند . اکثر مفسران و فقهای اسلام در اینباره اندیشیدهاند که از مجموع این گفتهها و اظهارات میتوان به جمعبندی و نتیجه نهایی نایل آمد .
بدون تردید یکی از مهمترین و احتمالا هدف اصلی فرستادن انبیا دعوت است . آیات متعدد قرآن کریم پیامبران را دعوتگران دینی معرفی میکند . بر ایناساس، نخستین وظیفه پیامبر و رهبران دینی همانا دعوت بشر به تعالیم و ارزشهای وحیانی است . از طرف دیگر، جهاد و جنگ با مشرکان و طغیانگران بیتردید یکی از وظایف اساسی مسلمانان و رهبران دینی محسوب میگردد . آنچه در مورد جهاد و جنگ حایز اهمیت است فلسفه تشریع این پدیده است که جهاد برای چیست و چه زمانی انجام میپذیرد .
با تحلیل و موشکافی این نکته احتمالا بتوان رابطه دعوت و جهاد و اصل در روابط خارجی دولت اسلامی را به دست آورد .
اگر جهاد برای کشور گشایی باشد، احتمالا بر دیدگاه خاورشناسان مبنی بر جنگ محوری اسلام صحه میگذارد، اما اگر فلسفه تشریع جهاد برای دعوت به تعالیم وحیانی و ارزشهای اسلامی باشد نه سلطه جویی و کشور گشایی، ادعای مذکور ناتمام و غرض آلود خواهد بود . این نوشتار ادعا دارد اصل در روابط خارجی اسلام بر صلح استوار است و جنگ حالت استثنایی است که بنابر ضرورت تجویز میگردد . عصاره استدلال ما براین فرضیه آن است که جهاد اسلامی یکی از مراحل دعوت به شمار میرود و برای ترویج ارزشهای دینی صورت میگیرد . این دقیقا گفته یکی از محققان است که «توحید اساس جهاد و جهاد برای توحید» است .
بحث را با طرح اهمیت دعوت در آیات قرآن به عنوان یکی از اصول روابط خارجی دنبال میکنیم و در پی آن آیات مربوط به جهاد را مورد مطالعه و تحلیل قرار خواهیم داد . آیات متعددی اولین و مهمترین وظیفه پیامبر را دعوت به خیر و صلاح میداند .
[۱] . ر.ک: کی . جی . هالستی، مبانی تحلیل سیاستبین الملل، ترجمه بهرام مستقیمی (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۷۶ .)
[۲] . نادیه محمود مصطفی، المدخل المنهاجیه فی العلاقات الدولیه فی الاسلام (المعهد العالمی للفکر الاسلامی، ۱۹۹۶م .)
[۳] . ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق محی الدین عبدالمجید (مطبعه السعاده) ج۲، ص۳۱۴ .
[۴] . برای مطالعه مبسوط این دوگونه برخورد با آیات جهاد و صلح ر.ک: سیف الدین عبدالفتاح، القران و نظیر العلاقات الدولیه فی الاسلام; نادیه محمود مصطفی، المدخل المنهاجیه فی العلاقات الدولیه فی الاسلام (المعهد العالمی للفکر الاسلامی، ۱۹۹۶م) ص ۱۵- ۸۹ .