ویژه ها
نسبت فقه نظام با تحولات اجتماعی و کارآمدی

نسبت فقه نظام با تحولات اجتماعی و کارآمدی

در نسبت فقه با تحولات اجتماعی به ویژه فرهنگ و هنر سؤالی که مکرر با آن مواجه است امکان یا عدم امکان کاربست فقه در نظام‌سازی و مسائل معاصر است و این که اگر فقه حکم به وجوب یا حرمت است چه ثمری در این امور خواهد داشت؟
چند پاسخ کلیدی برای این پرسش وجود دارد:
۱. فقه علم به حکم شارع است و تعیین محدوده انجام رفتار مکلف نتیجه آن است اما ماهیت این حکم، تعیین حجیت است. جایی که رفتار مکلف نیاز به حجیت دارد (:منجزیت و معذریت) فقه هم حضور می‌یابد تا رابطه انسان را با خداوند تنظیم کند.
۲. احکام شرعی اعم از احکام تکلیفی و وضعی است. بخشی از نظامات اجتماعی با همین احکام وضعی صورت بندی می‌شوند. برای مثال اگر در فقه شهر، قائل به شهر شرعی شدیم حدود شهر بودن حکم وضعی است و اگر محدوده تمام شود حکم شهر جدید بار می‌شود.
۳. انتقاد، تجویز و داوری امر اجتماعی و سیاسی در علوم اجتماعی هم وجود دارد حتی در توصیفی‌ترین دانش یعنی جامعه شناسی، جامعه‌شناسان باید و نبایدهایی را تعیین می‌کنند و گاه همین باید و نباید به سیاست اجتماعی حکومت‌ها تبدیل می‌شود. فقه نیز انتقاد، تجویز و داوری دارد اما با کشف اراده شارع.
۴. فقه نظام، دانش نظریه (دیدگاه عام و انتزاعی) و تئوری (نظر معطوف به عمل) است و از کشف ارتباط میان احکام از یک سوی و مناسبات حکم شرعی با موضوعات واقعی در نظامات از سوی دیگر، روابط میان‌ انسان‌ها را تنظیم می‌کند.

گاه میان نظام در فقه با نظام در علوم اجتماعی اشتباه می‌شود. در علوم اجتماعی، نظام اجتماعی (social system) امری خود بسنده و ذهنی است و عینیت آن در ساختار اجتماعی (social structure) دیده می‌شود اما نظام در فقه، بر اساس نظام معاش و معاد و نظم کل‌گرا است لذا نظام واقعی در نسبت با نظام الحکم شارع منظور است.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

You cannot copy content of this page