ویژه ها
کانون های شیعه در ایران قبل از صفویه

کانون های شیعه در ایران قبل از صفویه

شهرهای گوناگونی در ایرانِ سده های نخستین اسلامی شیعی بودند که برخی از آن ها اشاره می شود:

۱. خراسان

در آغاز قرن دوم، مبلغان بنی هاشم (۱) به خراسان آمدند و گروه زیادی از مردم در آن جا به تشیع گرویدند. یعقوبی نقل می کند: «وقتی زید شهید شد، شیعیان در خراسان به جنب و جوش در آمده و تشیع خویش را آشکار کردند. خطیبان آشکارا ظلم و ستم بنی امیه را بر خاندان پیامبر می گفتند.» (۲) تا این که یحیی بن زید به خراسان رفت و مدتی پنهانی زندگی کرد و هنگام خروج، عده ی زیادی دور او جمع شدند. (۳) مسعودی نقل می کند: «در سالی که یحیی کشته شد، هر طفلی در خراسان به دنیا شد، نامش را یحیی را نامیدند.» (۴) البته تشیع در خراسان به دلیل حضور مبلغان زیدی و عباسی، بیشتر رنگ زیدی و کیسانی داشت، به ویژه که عباسیان در آغاز، مشروعیت خویش را بر جانشینی محمّد بن علی از ابوهاشم -پسر محمّد حنفیه- بنا نهاده بودند.

۲. قم

قم یکی از مهمترین شهر های شیعه نشین از قرن دوم هجری به بعد بود. این شهر نه تنها بنیانش اسلامی است، بلکه به دست شیعیان بنیانگذاری شده است و از آغاز شیعیان در ساکن شده و همواره شیعه نشین بوده است. تشیع آن همیشه دوازده امامی بوده و انحراف به آن راه نیافته است، هیچ گاه سنیان در آن ساکن نبودند. یاقوت حموی نیز در مورد قم گفته است: «قم، شهر اسلامی جدیدی است که اثری از غیر مسلمانان در آن دیده نمی شود؛ نخستین کسی که آن را بنا کرد، طلحۀ بن احوص اشعری بوده است… مردم آن جا همیشه شیعه امامیه هستند و آغاز بنای آن به زمان حجاج بن یوسف در سال ۸۳ هجری قمری برمی گردد» (۵)

۳. اهواز

قدمت تشیع در اهواز به اواخر قرن دوم می رسد. در زمان امام صادق (علیه السلام)، احمد بن عبدالله نجاشی که از شیعیان به شمار می آمد حاکم آن جا بود و نامه ی امام صادق (علیه السلام) به او معروف است که در پی درخواست او از امام به عنوان دستور العمل حکومتداری صادر شده است. نام های برخی صحابیان اهوازیِ ائمه (علیهم السلام) در منابع حدیثی و رجالی مشهور است؛ از جمله محمّد بن ابراهیم حصینی اهوازی، برادرش حمدان گوید: به ابوجعفر ثانی (علیه السلام) [امام جواد] عرض کردم برادرم درگذشت. حضرت فرمود: «رحم الله أخاک فإنّه من خصیص شیعتی». خدا برادرت را رحمت کند که از نزدیکترین شیعیان به من بود. (۶)

علی بن مهزیار از محدثان و دانشمندان شیعه در نیمه اول قرن سوم هجری است، او چنان اعتباری داشت که مزارش در همان ایام برای شیعیان منطقه خوزستان زیارتگاه شد. نجاشی می نویسد که او از منطقه ی دورق است که در اهواز سکونت کرده، پدرش نصرانی بوده و مسلمان شده است. (۷) و در نقل دیگری آمده که او از هندیجان فارس بوده که در اهواز سکونت داشت. (۸)

۴. نیشابور

با وجود تعداد فراوان شیعیان در نیشابور که برخی از آن ها از فرهیختگان شیعه در ادوار کهن تاریخ دوره اسلامی هستند، اکثر ساکنان این شهر تا قرن هشتم هجری بر مذهب تسنن بودند. گرایش عمومی به تشیع باید از اواخر قرن اوّل هجری همزمان با آمدن شماری از قبایل عراق به خراسان آغاز شده باشد. حضور قبایل یمنی که از علاقه مندان اهل بیت (علیهم السلام) بودند را می توان از دلایل رشد تشیع در این مناطق دانست. نمونه هایی از خاندان های شناخته شده که با نسل اوّل تشیع در مدینه ارتباط داشتند را در نیشابور مشاهده می کنیم. برای مثال، نسل ابوالأسود دوئلی و نیز فرزندان جعد بن هبیره مخزومی (خواهر زاده امام علی علیه السلام) در خراسان اقامت گزیدند.

حضور وکلای امامان و ارتباط شیعیان نیشابور با امامان از زمان امام رضا (علیه السلام) تا غیبت صغری و میزان وجوهات شرعیه که از طرف شیعیان نیشابور برای امامان ارسال می شد بیانگر وضعیت تشیع امامی در این شهر است. ابن شهر آشوب از ارسال کاروانی از وجوهات شرعیه ی نیشابور به همراه جزوه ی هفتاد صفحه ای پرسش های شرعی را در دوره امام صادق (علیه السلام) گزارش می دهد. (۹) سکونت سادات بسیاری که از نواحی طبرستان، ری، آوه و قم به این شهر آمدند می تواند نشان دیگری در رشد تشیع در این مناطق باشد. شماری از این سادات زیدی و شماری دیگر امامی مذهب بودند.

با این همه، غالب ساکنان شهر از فرقه های مختلف اهل سنت بودند و بیشتر آنان دید مناسبی به شیعیان نداشتند. فشارهای بسیار بر شیعیان در این دوره نتوانست در برابر اقلیت قدرتمند و مؤثر شیعی در نیشابور مزاحمت جدی ایجاد کند. به خصوص نیشابور که از طرف غرب به ویژه سبزوار تقویت می شد. در آغاز حکومت غزنوی که کار بر شیعیان و معتزلیان سخت شد در نیشابور یکی از عالمان اهل سنت، مسجد شیعیان امامی را تخریب کرد. (۱۰)

۵. آوه

آوه یا آبه، آبادی بسیار کهنی است که در فاصله ی ۷۰ کیلومتری غرب قم در حاشیه منطقه ی جعفر آباد امروزی در جاده قم ساوه قرار داد. این شهر گرچه در دو قرن گذشته اعتبار کهن خویش را از دست داده است، امّا گذشته ی آن در تاریخ تشیع، بسان جواهری می درخشد. اهالی آن به سبب ارتباط و پیوندی که با قم داشتند به تشیع گرویدند. قدمت تشیع در این شهر به قرن دوم باز می گردد. حمد الله مستوفی نیز آوه را از شهر های شیعه دانسته است. (۱۱) آوه چهره های فرهیخته ای از خود نمایاند که نامشان را در میان دبیران و برجستگان این دوره از تاریخ ایران مشاهده می کنیم. منسوبان به این شهر را آوی و آبی می نامند. یکی از معروف ترین آنان سعد الدین آوی وزیر بویَهیان (آل بویه) است که کتاب بسیار مهم ادبی او به نام نثر الدرر، در هفت مجلد در قاهره چاپ شده است.

۶. کاشان

در کاشان شمار زیادی امامزاده، منسوب به فرزندان امام کاظم (علیه السلام) وجود دارد که گرچه بی واسطگی آن ها با امام، محل تردید است، امّا بی تردید، نباید نسب آن ها با امام فاصله ی چندانی داشته باشد. مسأله ی دیگری که نشانگر ریشه های تشیع در کاشان است حضور و رفت و آمد عالمان و محدثانی در قرن سوم است که از جمله مهمتری آنان علی بن محمّد کاشانی (۱۲) و دیگر محدثان و یاران امام نهم، دهم و یازدهم (علیهم السلام) است که لقب کاشانی داشته و با ائمه ی شیعه در ارتباط بوده اند. (۱۳) یاقوت حموی (متوفای ۶۲۷) ذیل نام کاشان می نویسد: «اهالی آن جا همه شیعه امامی اند.» یکی از مناطق مهم شیعه نشین کاشان عهد قدیم راوند است که به دلیل کثرت و شهرت علمای شیعه و سنی آن، تصور می شود منطقه ای بسیار وسیع تر از راوند امروزی بوده و حتی با کاشان برابری می کرده است. سید ابو الرضا در دیوان خود اشاره می کند که در حمله ی سلجوقیان به اطراف کاشان، منطقه ی راوند آسیب جدی دید و تخریب شد.

۷. شهر ری

پیشینه ی تشیع در ری به نیمه ی دوم قرن دوم هجری بر می گردد و آن عبارت از ارتباط برخی از مردم ری با امامان شیعه است. و نخستین روایتی که از این گونه تماس ها حکایت دارد، درباره ی ارتباط یکی از شیعیان ری با امام کاظم (علیه السلام) است. در میان اصحاب امام کاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) تنی چند وجود دارند که ملقب به رازی هستند، این افراد یا اهل ری بودند و یا چندی را در ری گذرانیده اند. (۱۴) یکی از مهمترین دلایل ارتباط امامان (علیهم السلام) با شیعیان ری و نیز کثرت شیعیان، وجود یکی از وکلای حضرت صاحب الامر (عج الله تعالی فرجه) در ری می باشد. این شخص ابوالحسن محمد بن جعفر اسدی است. (۱۵) تشیع در ری با حکومت احمد بن حسن مادرانی آشکار شد، این شخص شیعیان را اکرام کرده و به خود نزدیک ساخت و تشیع به طور چشمگیری در ری گسترش یافت که تاکنون ادامه دارد. (۱۶)

۸. استر آباد

استر آباد نام کهن شهرستانی است که اکنون به نام گرگان شهرت دارد. یک گزارش در منابع کهن از وجود تشیع در اواسط قرن سوم در منطقه ی جرجان و استر آباد حکایت می کند. جعفر بن شریف از اصحاب امامان می گوید: اموالی را از طرف شیعیان به سامرا نزد امام عسکری (علیه السلام) بردم، پس از آن که سلام شیعیان را به ایشان رساندم امام به وی وعده داد که فلان روز خود ایشان به جرجان خواهند آمد در همان روز موعود حضرت وارد شد و اصحاب گرد ایشان را گرفتند و مسائل خود را مطرح کردند. (۱۷) عبدالجلیل رازی در میانه ی قرن ششم ضمن برشمردن شهر ها و محلات شیعی در کنار ری، کاشان و قم و … از مهتران جرجان و امینان استر آباد یاد می کند. (۱۸) عنوان امینان برای شیعیان است. او از ابوطالب مناقب خوان شیعی نیز یاد می کند که در شهرهای مازندران و استر آباد، فضائل ائمه (علیهم السلام) را به شعر برای مردم می خوانده است. (۱۹)

۹. اصفهان

پس از شهادت امام علی (علیه السلام) و تسلط امویان تبلیغات تندی علیه امام در این شهر آغاز شد. تأثیر این تبلیغات در اصفهان بیشتر از نقاط دیگر بود. به طوری که در قرن های اول تا چهارم هجری این شهر به مرکز نوعی تسنن افراطی تبدیل شد. شیعیانی نیز در این شهر بودند که از مهمترین آنان می توان به مباحثات عبدالله بن محمّد کنانی شیعی با علمای سنی شهر که در کتاب اخبار اصفهان ابو نعیم درج شده است. در میان اصحاب ائمه کسانی از اهل اصفهان بودند که نشانگر حضور تشیع در اواخر قرن دوم و سوم در این شهر است؛ کسانی مانند ابراهیم بن شیبه اصفهانی از اصحاب امام هادی (علیه السلام)، ابراهیم بن قتیبه از مؤلفین شیعه و سری بن سلامۀ که او نیز از اصحاب امام هادی (علیه السلام) بوده شاهد این نکته است.

منبع : کتاب «درسنامه ی تاریخ تشیع»، دکتر غلامحسن محرّمی

پا نوشت ها

۱. گفتنی است که اصطلاح «بنی هاشم» یا «هاشمیان» در آن زمان شامل عباسیان نیز می شده است، زیرا هاشم جدّ آن ها نیز بود.

۲. احمد بن ابی یعقوب ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۳۲۶

۳. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص ۱۴۹

۴. علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب، ج۳، ص ۳۳۶

۵. یاقوت حموی؛ معجم البلدان، ج۷، ص ۱۵۹، همچنین در چاپ جدید حرف «قاف».

۶. محمّد بن حسن طوسی، رجال کشی، ص ۵۶۳

۷. احمد بن علی عطاردی، فهرست أسماء مصنّفی الشّیعۀ، ص ۲۵۳

۸. عزیز الله عطاردی، مسند الإمام الرضا (علیه السلام)، ص ۳۱۵

۹. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص ۲۹۱

۱۰. عبدالفاخر بن اسماعیل الفارسی، المنتخب من سیاق تاریخ نیشابور، ص ۱۳

۱۱. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، تحقیق و تصحیح عبدالحسین نوایی

۱۲. احمد بن علی نجاشی، فهرست أسماء مصنفی الشیعه، ص ۲۵۵

۱۳. برای مطالعه ی بیشتر ر.ک. همان؛ ص ۲۵۶ و ۲۵۹، محمد بن حسن طوسی، رجال، ص ۳۸۸، ابن داوود حلی، الخلاصۀ، ص ۱۰۰

۱۴. احمد بن علی نجاشی، فهرست أسماء مصنفی الشیعۀ، ص ۱۰۹

۱۵. محمد بن حسن طوسی، الغیبۀ، ص ۴۱۵

۱۶. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۱۲۱

۱۷. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمۀ، ج۲، ص ۴۲۸

۱۸. عبدالجلیل رازی، النقض، ص ۴۳۷

۱۹. همان، صص ۱۰۹-۱۱۰

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

You cannot copy content of this page