ویژه ها
دینامیت یک خودزنی تمام عیار!

دینامیت یک خودزنی تمام عیار!

این روزها پرفروشترین فیلم سینما در سال های اخیر و نه پرگیشه ترین یعنی دینامیت در حال اکران است، فیلمی که در سینما و پردیس های سینمایی در پلتفرم های فیلم و سریال به فروش می رسد. می خواهم نه در قامت یک منتقد سینما که به عنوان مخاطب حوزوی در برابر فیلمی مرتبط با روحانیت، پیام های این فیلم را بررسی کنم، پیام هایی که به نظر کمتر مخاطب پرشور آن را به خود مشغول می کند.

هرچند بن‌مایه‌ی دینامیت را تضاد فرهنگی و چندگانگی‌ها شکل می‌دهد، اما درون خود سه ضلع را در هویت فرهنگی هدف می گیرد. یک ضلع، هویت طلبگی، ضلع دوم، هویت مردمی و ضلع سوم، هویت اشرافیت بالاشهرنشین است. هادی و محمدحسین دو طلبه که هویت طلبگی واحدی دارند اما با وجود اشتراک در بینش و ارزش، واکنش متفاوتی در برابر مسائل فرهنگی دارند. هادی در میانه ی افراط و تفریط است اما محمدحسین زمان‌شناس بوده و بنابر اقتضائات تصمیم می‌گیرد. دینامیت دغدغه‌های این دو نفر را خواسته یا ناخواسته، دغدغه ای عمومی معرفی می کند، چنان که مالک آپارتمان مستأجرش را به دلیل نارضایتی از اوضاع همسایگان و تهدید کیان خانواده از دست می‌دهد و خود در مقابل، حاضر به اجاره خانه‌اش به دو طلبه زیر قیمت می‌شود تا بساط این اوضاع جمع شود. عاملان این نارضایتی هم دو خواهر هستند که در پی فرار از پدری خوشگذران و ثروتمند در منزل مستقلی ساکن هستند.

سادگی و فریب‌خوردن در برابر تحولات اجتماعی، ضعف مالی (فقط ۲۰ میلیون برای تأمین رهن)، خدمت‌رسانی برای کمک به اشتغال، دفاع از ناموس و وجود دغدغه‌مندی و تلاش نسبت به مسائل کلان چون نرخ ارز، اختلاس و حجاب و مسائل خرد چون مجالس شبانه خصیصه‌هایی است که دینامیت از طلبه نمایش می‌دهد و چنین می‌نماید که مسأله حجاب در یک کل قرار دارد و نگاه محافظه‌کار آن‌ها را به این انتقاد نکشانده است و همگام با مفاسد اقتصادی و سیاسی به مسائل فرهنگی می‌اندیشند.

همچنین خواسته یا ناخواسته وقتی از سوارشدن محمدحسین در خودروی زیبا و تفاوت اغراض آنان از ارتباط خود با برداشت‌های عمومی سخن می‌گوید، دو نکته را مطرح کرده است: اول این که طلبه نباید خود را در معرض اتهام قرار دهد و دوم آن که همیشه برداشت و شناخت مردم از رفتار روحانیت صحیح نبوده، چنان که مرد در خیابان، تصوری انحرافی از این سوار شدن می‌کند و زیبا و محمدحسین، هیچکدام چنین تصویری نداشتند جز رسیدن به ساختمان خود.

اما پیام اساسی این اثر به نظر پذیرش مرزبندی میان خود و دیگری فرهنگی با حفظ انتقادات دوسویه است. گویی الگویی در ذهن نویسنده نقش بسته تا به جای تعارض و تساهل و به جای اتهام های دو سویه، مشارکت در جهت اهداف مشترک شکل گیرد. از همین رو دو کاراکتر محمد حسین و زیبا، شخصیت‌های مطلوب شناخته می‌شود که اهل تعامل و گفتگو هستند.

در میانه‌ی چهار شخصیت داستان که محور اصلی هستند، شخصیت اکبر جای خاصی دارد. چون بر خلاف فضای گفتگویی مطلوب اثر، این شخص موجب اخلال در جامعه می‌شود، به حدی که دو طیف فکری برای تلافی آزار او مشارکت می‌کنند اکبر، کاراکتری هنجارستیز و مجرم است اما هیچ‌گاه در اختیار پلیس قرار نمی‌گیرد. یعنی هستند در جامعه کسانی که آزادانه بر خلاف منافع عمومی حرکت می‌کنند و هیچ‌کس هم به آنان تمایل ندارد. این مردم (چهار شخصیت اصلی داستان) هستند که مانع فعالیت این افراد می‌شوند.

دینامیت از یک سوی به نا امن شدن جامعه برای دختران و حمل گاز اسپری برای دفاع شخصی اشاره می کند و از سوی دیگر به نقش طلاب در حفظ امنیت اجتماعی گریز می‌زند. محمد حسین تأکید می‌کند که هادی با وجود بداخلاقی‌اش بارها در حفظ امنیت زنان مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و یکی از آن دفعات به تصویر در می‌آید.

در کل ماجرا، باید محتوای این فیلم را فرای از قصد نویسنده و کارگردان و غیر از نوع رابطه‌ای که از یک طلبه با دختران تصویر کرده، ارزیابی دوگانه‌ای کرد. اما اشکال دینامیت این است که تصور کرده اساساً روحانیت توان ارتباطی ندارد، اشتباهی که ناشی از حاکمیت طبقه‌گرایی فرهنگی در سینماست و ارتباطات روحانیت در سطوح مردمی را در نظر نمی‌گیرد. برخورداری از آستانه تحمل بالا در برابر اتهامات فراوان و هجمه رسانه‌ای علیه روحانیت، نکاتی قابل توجه است که سازندگان اثر از آن غفلت کرده اند. آمیختن ژانر کمدی با حوزه‌های دین و روحانیت، شاید در کمتر سینمای رسمی جهان یافت شود و اصل این امر به ضعف اثر اضافه می‌کند. به همین جهت است که میان محتوای اثر و قصد سازندگان تفکیک می کنم.

طباطبائی، انجمن مطالعات اجتماعی حوزه


جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

You cannot copy content of this page