اصول سیاست خارجی در قرآن (قسمت دوم)

ادامه :

خداوند سبحان پیامبران خود را مبلغان پیام خود و مظهر رحمت‏خویش و اصلاح و تزکیه بشر معرفی می‏کند .[۱]
در برخی آیات، خداوند آنچنان به ابلاغ پیام خود و دعوت بشر به ارزش‏های اسلامی اهمیت می‏دهد که وعده می‏کند تا زمانی که رسولی را به ادای این وظایف نگمارد کسی را مجازات نخواهد کرد .[۲]
در روابط خارجی اسلام نیز اصل دعوت به عنوان یکی از اصول اساسی مورد توجه و تاکید قرار می‏گیرد . خداوند در یکی از آیات خطاب به پیامبر این اصل را چنین معرفی می‏کند:
بگو ای اهل کتاب، به کلمه‏ای روی آورید که میان ما و شما یکسان است، جز خدای واحد را نپرستیم و چیزی را شریک حضرتش قرار ندهیم و غیر از خداوند کسی را ارباب و فرمانروایمان ندانیم .[۳]
این آیه و نظایر آن به خوبی بیانگر آن است که پیامبر اسلام در روابط خارجی خویش قبل از هر امری موظف است آنان را به خدای واحد بخواند . در سیره پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نیز این اصل پیش از هر امری به چشم می‏آید، حضرت تا دعوت نکرده دستور جهاد نمی‏داد .[۴]
در روایتی حضرت علی علیه السلام می‏فرماید: زمانی که پیامبر مرا به سوی یمن می‏فرستاد، فرمود یا علی اگر خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند بهتر از تمام آن چیزی است که آفتاب بر آن می‏تابد .[۵]
ابویعلی و طبری و دیگران به نقل از ابن عباس می‏گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگز با هیچ قومی نجنگید مگر این‏که آنها را به اسلام فرا خواند.[۶]
پیامبر اسلام چنان به مساله دعوت اهمیت می‏دهد که در همه جنگ‏ها ابتدا به دعوت می‏پردازد، حتی مردمانی را که قبلا دعوت کرده مجددا به اسلام می‏خواند . با وجود آن‏که اهالی خیبر به دعوت عالم بودند، پیامبر سه روز سفیران و دعوتگران خویش را به نزد آنان می‏فرستد تا آنان را به اسلام رهنمون باشند.[۷]
از مجموع آیات ناظر به دعوت و روایات و سیره پیامبر اسلام و رهبران دینی به دست می‏آید که دعوت، یکی از اصول اساسی در روابط خارجی اسلام با جوامع غیراسلامی است و چنان اهمیتی دارد که جهاد غیرمسبوق به دعوت را از مشروعیت‏خارج می‏سازد و بیشتر فقهای شیعه و سنی بر این امر اجماع نظر دارند.[۸]
آیا اصل در روابط خارجی اسلام بر جنگ استوار است‏یا صلح؟ بر اساس محوریت آیات دعوت، اصل صلح و سلم مورد تاکید قرار می‏گیرد . اما سؤال این است که آیات جهاد را چگونه می‏توان تفسیر کرد . عمده مستند کسانی که اصل را بر جنگ استوار می‏دانند آیاتی است که مسلمانان را به قتل و کشتار کفار و مشرکان فرمان می‏دهد و جهاد را یک وظیفه و تکلیف شرعی مطرح می‏سازد . «قتلوا المشرکین کافه‏».[۹] «قتلوهم حتی لاتکون فتنه‏»،[۱۰] «فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم‏»[۱۱] از جمله آیاتی است که برای ترسیم ماهیت جنگ محوری اسلام در روابط خارجی به آنها استدلال شده است . صرف نظر از مباحث تفسیری موجود در این زمینه، ذکر دو نکته اهمیت دارد:
۱- آیات جهاد را به طور کلی در دو دسته می‏توان طبقه بندی کرد: اول آیات مقید که جهاد را بر وجود فتنه و ظلم و آغاز جنگ از سوی غیرمسلمانان مبتنی می‏سازد; این دسته از آیات عمدتا بیانگر ماهیت جهاد و جنگ دفاعی است و با اشکال و محذور خاص روبه رو نیست، زیرا دفاع حق مشروع تمام جوامع و انسان‏هاست; دوم آیات مطلق که به طور مطلق به قتل کفار و مشرکان دستور می‏دهد، اشکال عمده ناظر به این دسته آیات است و طرفداران دیدگاه جنگ – محور نیز به این دسته آیات استدلال می‏کنند .
۲- فلسفه جهاد چیست؟ آیا جهاد برای کشورگشایی و قتل و اذهاق نفوس است‏یا ماهیت اصلاحی و دعوتگرانه دارد؟ در صورت دوم جهاد خود به یکی از مراحل دعوت تبدیل می‏شود و به تعبیر برخی از مفسران حالت دفاعی به خود می‏گیرد . بیشتر مفسران و فقهای شیعه و سنی جهاد را دارای ماهیت اصلاحی و در جهت دعوت اسلامی دانسته‏اند . از دیدگاه آنان جنگ‏های سلطه طلبانه و توسعه جویانه نه فقط مشروعیت ندارد، بلکه از نظر متون اسلامی به شدت مورد نکوهش و نفی قرارمی‏گیرد; بنابراین جهاد خود دعوت به سوی خدا و به منظور اعتلای کلمه الله و امحای باطل است .[۱۲]
علامه طباطبایی معتقد است اساسا جهاد دارای ماهیت تدافعی است . او می‏نویسد: قتال در راه خدا، چه دفاعی و چه ابتدایی، در حقیقت دفاع از حق انسانیت است و آن حق همان حق حیات است، زیرا شرک به خدای سبحان هلاک انسانیت و مرگ فطرت و خاموشی چراغ در درون دل‏هاست و قتال که همان دفاع از حق انسانیت است این حیات را بر می‏گرداند و بعد از مردن آن حق را دوباره زنده می‏سازد .[۱۳]
وی در ادامه به تبیین ماهیت دفاعی جهاد در پاسخ اشکال خاورشناسان پرداخته و می‏نویسد: قرآن اسلام را مبتنی بر فطرت معرفی می‏کند و این فطرت حکم می‏دهد توحید تنها اساس و پایه‏ای است که قوانین فردی و اجتماعی بشر بر آن تضمین می‏شود و دفاع از چنین اساس و انتشار آن در میان جامعه و نگهبانی از آن، حق مشروع بشر است و بشر باید حق خود را استیفا کند به هر وسیله که ممکن باشد . . . قرآن نخست این حق را با دعوت می‏طلبد و در مرحله دوم با دفاع از مسلمانان و بیضه اسلام و در مرحله سوم با جنگ و قتال ابتدایی که هر چند به ظاهر قتالی است ابتدایی، لکن در حقیقت، دفاع از حق‏انسانیت و کلمه توحید و یکتاپرستی است و اسلام هرگز قبل از دعوت به زبان خوش و اتمام حجت جنگ را آغاز نکرده است‏» .[۱۴]
لزوم دعوت قبل از جهاد و مشروع نبودن جهادی که به دعوت نپرداخته از امور مورد اتفاق میان فقها و مفسران است، از جمله شیخ بهایی می‏فرماید: «قبل از جهاد واجب است دعوت کردن، زیرا جایز نیست ابتدا به قتال کردن با کفار مگر بعد از دعوت‏» .[۱۵]
علامه حلی نیز دعوت را مرحله‏ای پیش از جهاد می‏داند و جهاد را یکی از مراحل دعوت بر می‏شمرد .[۱۶]
در مجموع از دیدگاه این اندیشمندان جهاد همواره دارای ماهیت دفاعی است و بیانگر اصل جنگ – محوری اسلام نیست . استاد مطهری در این زمینه ماهیت دفاعی جهاد را چنین تبیین می‏کنند:
اگر توحید را جزء حقوق انسان‏ها دانستیم، ممکن است اگر مصلحت انسانیت ایجاب بکند و اگر مصلحت توحید ایجاب کند با قوم مشرک بتوانیم بجنگیم نه به خاطر این‏که توحید را به آنها تحمیل کنیم، چون توحید و ایمان تحمیل شدنی نیست، با مشرکین می‏توانیم بجنگیم به خاطر این‏که ریشه فساد را اساسا بکنیم .[۱۷]
متفکران اهل سنت نیز ضمن بررسی آیات دعوت و جهاد، اصل صلح را در روابط خارجی اسلام مورد توجه قرار داده‏اند . در این میان از معاصران می‏توان به دیدگاه‏های محمد رشید رضا، محمود شلتوت و محمد ابوزهره، عبدالوهاب خلاف، عبدالله بن زید آل محمود و دیگران اشاره کرد .[۱۸]
برخی از پژوهشگران ضمن اذعان بر ماهیت صلح – محور بودن روابط خارجی اسلام، جهاد را از لوازم استقرار عدالت اجتماعی و رفع ظلم در جوامع بشری عنوان می‏کنند . اسلام در این تقریر اصل را بر صلح – محوری می‏گذارد: «ادخلوا فی السلم کافه‏» .[۱۹]
اما به دلیل آن‏که صلح استقرار نمی‏یابد مگر در پرتو عدالت، اسلام نمی‏تواند به لوازم و ابزارهای استقرار عدالت‏بی‏توجه باشد; بنابراین نوعی تلازم و رابطه دو سویه میان استقرار صلح و عدالت وجود دارد و عدالت نیز در بیشتر موارد با موانع جدی روبه روست که رفع آن جز از طریق جهاد امکان‏پذیر نیست .[۲۰]
بنابراین فلسفه تشریع جهاد – آن‏گونه که برخی پنداشته‏اند – نه نابودی انسان‏هاست و نه سلطه‏جویی، بلکه جهاد در جهت دعوت جنبه دینی می‏یابد و خود بذاته هدف نیست . اسلام به جنگ برای نشر خود رو نیاورده است، بلکه جنگ تطور طبیعی است که دعوت و آماده سازی ظروف و زمینه‏ها مستلزم آن می‏باشد .[۲۱]
۲ . اصل نفی سبیل
عنوان نفی سبیل برگرفته از نص آیه قرآن است:
لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا;[۲۲] خداوند سبیل و طریقی برای کافران بر مؤمنان قرار نداده است .
مفسران در تفسیر این آیه اقوال مختلفی را ذکر کرده‏اند، بعضی «سبیل‏» را به مفهوم حجت و دلیل گرفته و آیه را چنین معنا کرده‏اند: خداوند کافران را با حجتی برتر در مقابل مؤمنان قرار نداده است . عده‏ای گفته‏اند مقصود از نفی سبیل، نفی سلطه کفار بر مؤمنان در قیامت است . در این میان ابن‏عربی با ضعیف شمردن هر دو احتمال مزبور، می‏گوید سه احتمال در آیه مبارکه وجود دارد:[۲۳]
۱- کافران هرگز توان محو و انهدام دولت مؤمنان و امحای بیضه اسلام را ندارند;
۲- خداوند زمینه سلطه کافران بر مؤمنان را فراهم نکرده است، این خود مسلمانان هستند که با فاصله گرفتن از تعالیم اسلامی زمینه چنین امری را فراهم می‏کنند;
۳- خداوند سبیل شرعی برای کفار بر مؤمنان قرار نداده است .
یکی ازمفسران در تفسیر این آیه می‏فرماید: بیشتر علما به این آیه بر منع و عدم جواز فروش عبد مسلمان به کافر استدلال کرده‏اند، زیرا این امر موجب مسلط شدن کافر بر عبد مسلمان و خواری او می‏گردد .[۲۴]
بنابراین اگر بیع عبدمسلمان به کافر جایز نیست، چون موجب استیلای کافر می‏گردد، هر چیزی که سبب سلطه کفار بر مؤمنان و مسلمانان شود ممنوع و غیرقابل تحمل خواهد بود . استدلال به این آیه بر حرمت چنین معامله‏ای زمانی تمام خواهد بود که کلمه «سبیل‏» را به مفهوم سلطه و سلطنت‏بگیریم و نه حجت و برهان .


[۱] . از جمله آیات ناظر به اصل دعوت ر.ک: سورهای: انبیاء (۲۱) آیه ۱۰۷ و بقره (۲) آیه ۱۵۱ و اسراء (۱۷) آیه ۱۵ و مائده (۵) آیه ۱۹ و نساء (۴) آیه ۱۶۵ و مزمل (۷۳) آیه ۱۵ و احزاب (۳۳) آیه ۴۵، ۴۶ و الحاقه (۶۹) آیه ۱۰ و توبه (۹) آیه ۱۲۸ و . . . .
[۲] . و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا» – «اسراء (۱۷) آیه ۱۵» .
[۳] . قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لانشرک به شیئا . «آل عمران (۳) آیه ۶۴» .
[۴] . نمونه‏های متعددی از سیره پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بیانگر این نکته است . از جمله صلح حدیبیه، ارسال پیام و سفیر به دربار امپراتوری ایران و رم و غیره . برای مطالعه مبسوط در مورد سیره پیامبر در این زمینه ر.ک: وهبه‏الزحیلی، آثار الحرب فی الاسلام (دمشق: دارالفکر، ۱۹۹۲م) ص ۳۲۰- ۳۲۳ .
[۵] . ر.ک: محمد تقی جعفری، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج‏۱۰، ص ۱۷۴- ۱۷۶ .
[۶] . متقی هندی، کنزالعمال (بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۹۷۹م) ج‏۴، ص‏۴۸۳ .
[۷] . ابن هشام، السیره النبویه (القاهره: مکتبه الکلیات الازهریه، ۱۹۷۸م) ج‏۳، ص ۲۱۶ .
[۸] . ر.ک: نادیه محمود مصطفی، العلاقات الدولیه فی الاسلام وقت الحرب (المعهد العالمی للفکر الاسلامی، ۱۹۹۶م) ص ۲۷ .
[۹] . سوره توبه (۹) آیه ۳۶ .
[۱۰] . سوره انفال (۸) آیه ۳۹ .
[۱۱] . سوره توبه (۹) آیه ۵ .
[۱۲] . ر.ک: ابوالاعلی مودودی، الجهاد فی سبیل الله، ص‏۴۱; سید قطب، فی ظلال القرآن، ص‏۱۴۳۲ .
[۱۳] . محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان (قم: انتشارات اسلامی، ۱۳۶۸) ج‏۲، ص ۶۶ .
[۱۴] . همان، ص‏۶۷ .
[۱۵] . شیخ بهایی، جامع عباسی، کتاب الجهاد ص‏۱۵۵ (چاپ سنگی .)
[۱۶] . حسن بن یوسف حلی، تبصره‏المتعلمین، ص‏۸۰ (چاپ نجف .)
[۱۷] . مرتضی مطهری، جهاد (تهران: صدرا، ۱۳۶۸) ص‏۲۹ .
[۱۸] . ر.ک: عبدالله بن ابراهیم بن علی الطریقی، الاستغاثه بغیرالمسلمین فی الفقه الاسلامی (مؤسسه الرساله، چاپ دوم، ۱۴۱۴ ق) ص ۱۰۷ به بعد .
[۱۹] . بقره (۲) آیه ۲۰۸ .
[۲۰] . ر.ک: رمضان البواطی، جهاد فی الاسلام کیف نفهمه و کیف نمارسه؟ (دمشق: دارالفکر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م) ص‏۲۲۷ .
[۲۱] . وهبه الزحیلی، آثار الحرب فی الاسلام (دارالفکر، چاپ چهارم، ۱۹۹۲م) ص‏۷۸ .
[۲۲] . سوره نساء (۴) آیه ۱۴۱ .
[۲۳] . ابن عربی، احکام القرآن (بیروت: دارالکتاب العربی، ۱۴۲۱ق) ج‏۱، ص‏۵۵۴ .
[۲۴] . حافظ عماد الدین ابی‏الفداء، تفسیرالقرآن العظیم (بیروت: دارصادر، ۱۹۹۹م) ج‏۲، ص‏۱۱۴ .

Check Also

مختصری در الاهیات علوم اجتماعی اسلامی /نسبت اراده اجتماعی با اراده خداوند

رحمت، نعمت و برکت، آن چیزی که خلقت الهی بدان آمیخته شده است و خداوند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

You cannot copy content of this page