امام خمینی (ره) در تعریف خویش از اسلام ، مسائل اجتماعی آن را انزوا به بیرون کشید و حال آن که در دوران های پیش از ایشان بر رغم تلاش فقیهان ، ابعاد اجتماعی و تمدن ساز اسلام در انزوا به سر می برد . زیرا لازمه آن که اسلام بتواند مسیر تکامل بشر را در عرصه اجتماع نشانه رود آن است که یک حکومتی الهی بر آن مطرح باشد . امام خمینی (ره) به صراحت ، هدف از نظام اسلامی را تمدن اسلامی معرفی کرده و می فرماید:
« با این نهضت اسلامی ما تا اینجا آمدیم و قدرتها را عقب زدیم؛ با این نهضت اسلامی باید سازندگی کنیم از حالا به بعد. یعنی همه با هم، همه با هم به جلو برویم. همه با هم به]سوی[یک تمدن صحیح، نه«تمدن محمدرضایی»! تمدن الهی، تمدن رسول اللهی: آنکه همۀ اقشار بشر را، سیاه و سفیدش را هیچ فرق نمیگذارد مگر اینکه به تقوا:إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَاللّهِ أَتْقیکمْ[آیه]. میزانْ تقوا است، میزان انسانیت است. »[۱]
همه با هم، همه با هم به جلو برویم. همه با هم به(سوی)یک تمدن صحیح، نه«تمدن محمدرضایی تمدن الهی، تمدن رسول اللهی |
از جمله ویژگی های امام خمینی (ره) در این میان عبارت است از مقایسه تمدن اسلام و غرب . ایشان ریشه موقعیت های فرهنگی جامعه را متوجه اصل تمدن ساخته ومی فرماید:
« در تمام این مدتی که همۀ این ملت فریاد میکردند جمهوری اسلامی، این بیچارهها برای «تقیه» هم یک دفعه نگفتند جمهوری اسلامی! اینها از اسم اسلام همچو میترسند که شیطان از بسماللّه! میترسند … و حق هم دارند بترسند؛ برای اینکه اسلام جلوی شهوات را میگیرد؛ اسلام نمیگذارد که لخت بروند توی این دریاها شنا کنند. پوستشان را میکند! با زنها لخت بروند آنجا، و بعد زنها لخت بیایند توی شهرها! مثل کارهایی که در زمان طاغوت میشد. همچو کاری اگر بشود، پوستشان را مردم میکنند. مسلمانند مردم. نمیگذارند زنها و مردها با هم داخل هم بشوند و توی دریا بریزند و به جان هم بیفتند. «تمدن» اینها این است! اینها از تمدن این را میخواهند. اینها از آزادی این را میخواهند! آزادی غربی میخواهند. و آن این است زن و مرد با هم لخت بشوند و بروند توی دریا[یا]بروند توی ـ نمیدانم ـ جاهای دیگر شنا کنند! این تمدنی است که آقایان میخواهند! این تمدنی است که در رژیم سابق تحمیل بر مملکت ما شد، که بعد از اینکه میرفتند زن و مرد در دریا، زنها همان طور لخت و همان طور لخت میآمدند توی شهر! مردم هم جرأت نمیکردند حرف بزنند. امروز اگر یک همچو چیزی بشود، اینها را ما خواهیم تکلیفشان را معین کرد. و دولت هم معین کرد. البته دولت[به]طوری که وزیر کشور گفتند، گفتند ما جلویش را گرفتیم. اگر نگیرند، مردم میگیرند. مگر مازندرانیها میگذارند یا رشتیها میگذارند که باز کنار دریاشان مثل آن وقت باشد؟ مگر بندر پهلویایها مردهاند که زن و مرد با هم در یک دریا بروند و مشغول عیش و عشرت بشوند! مگر میگذارند اینها را؟ تمدنهای اینها این است. آزادیای که آنها میخواهند همین. این جور آزادی! بروند قمار بکنند و با هم لخت بشوند و با هم[سرگرم عیش و نوش]بشوند … » [۲]
« تمدن ناب وقتی در آیینه تدیّن ظهور می کند که عناصر محوری آن حق مدار باشد و آن عناصر سه گانه عبارت اند از قانون ، هیئت حاکم ( مجریان و داوران ) و مردم. »[۳] امام امت در پی آن بودند که هر سه محقق شود . ولایت فقیه تأمین کننده این سه بخش خواهد بود. زیرا از سویی حاکمان آن (به طور مستقیم یا غیر مستقیم ) از نزد یک حاکم الهی ( ولی فقیه ) منصوب می شوند و ولی فقیه موظف است تا مردم را به کمال و حق مداری برساند و آن قانون که بر مهر حکم اسلام و حاکم اسلامی باشد نیز بر محور حق می باشد. بنابر این فرزندان روح الله موظف اند تا این ضرورت ها را در جامعه تحقق بخشند تا تمدن اسلامی را در جامعه به عینیت رسانند .
توجه عمیق امام به تمدن سازی نشان از یک نگاه مبنایی به اسلام است .از جمله آثار دیدگاه مزبور ، مسئله ولایت فقیه و گسترشی است که ایشان در آن داده است. در حقیقت ، در طول تاریخ فقاهت ، شخصیتی نتوانسته بود مانند امام خمینی به مسئله ولایت فقیه جامه عمل بپوشاند. همچنین نامه های امام خمینی به دنیا نشان از همین روحیه جهانی و تمدنی بنیانگذار انقلاب اسلامی دارد که پیامبر گونه در صدد هدایت جامعه جهانی به سمت توحید می باشد . همین مطلب در وصیت نامه سیاسی- الهی ایشان به خوبی روشن و هویداست.
[۱] ۱۳۵۷/۱۲/۱۶
[۲] ۱۳۵۸/۰۴/۰۷
[۳] مفاتیح الحیاه آیت الله جوادی آملی ص ۴۲
این موضوع در شماره های آِینده نشریه راه امام به تفصیل بحث خواهد شد