ویژه ها

چادری های ملی پوش، ملی پوش های چادری!

این که چرا در کشوری که داعیه ام القرای جهان اسلام را دارد حقوق بگیرانی از صنف مسوولین هستند که چادر را برای کشور عار می دانند و تمام توان خود را در کم رنگ کردن و یا استحاله این پرچم و هویت دینی به کار می گیرند را باید در فراز و نشیب های سیاست جست و ترکش هایش را بر دل دیوار فرهنگ دید.

“لعیا زنگنه” آمده بود تلویزیون و از سریال اولش،همان “در پناه تو” میگفت. از آنکه نمی خواست چـادر به سر کند و اصلاً بلد نبود چـادر را نگه دارد چه برسد به حرمتش! از اینکه با اکراه چادر را همراه خودش کرد و کیف به اصطلاح مهندسی اش را بیرون از چادر آورد و شق و رق مقابل “حمید لبخنده” راه رفت و کارگردان گفت : ما همین طور چـادر سر کردن را برای تو میخواهیم! چادری نیمه باز با دستهای بیرون آمده و

نمیدانم چطور شد که مولود لقاح چادر عربی و چادر سنتی نام “چادر ملی” را به خود گرفت و مانده ام این تحفه ی هنر اصیل ایرانی،تهرانی! چه ربطی به ملیت ما دارد! هرچه که هست خوب بهانه و کاتالیزوری بود برای آنهایی که روی رها کردن چادر سنتی و راه خلاصی از آن را نداشتند.

چشم بهم زدیم دیدیم ثلث چادری هامان شدند “ملی پوش

الحق و الانصاف صدا و سیمای ضرغامی هم با “آزاده نامداری”هایش حسابی تبلیغش را کرد که این ارمغان بهترین وسیله است تا نسوان ایرانی در مسابقه با رجال، جا نمانند و گاهی گوی سبقت را هم بربایند

کمی بعد زنان ملی پوش پلیس بمناسبت آغاز طرح امنیت اجتماعی در شهرها مانور هیبت! میدهند و بعدتر دانشگاه آزاد چند شهر بزرگ چادر ملی را لباس فرم دانشجویان دختر اعلام میکند

اگر نگاهی به دختران مدرسه ای بیاندازید حتما متوجه رشد چشمگیر این پوشش در میان انگشت شمار چادری های مدرسه میشوید

دو سه سال پیش جایی خوانده بودم که “چادر ملی لباس فرم زنان ایرانی در حج تمتع میشود”. ببینید آنوقت چه میشود؟!

شاید بتوان گفت یکی از مصادیق بارز القای فرهنگی نرم همین بحث پوشش بود و هست.

همه ی این ها گفته آمد تا به اصل ماجرا برسیم.

اجحاف در حق ملی پوشان چادری.

آن زمان هنوز چند رسانه ی غیرتمند در این کشور پیدا می شد تا ماجرای تاسف بار برخورد خجالت آور وزارت  ورزش و فدراسیون جودو را با سمیه حیدری و مائده هژبر را منعکس کنند.

استعداد و توان نادیده شده حیدری را بگذارید کنار دست شکسته و آسیب دیده هژبر و هردوی این ها را بگذارید کنار فن مربیگری و توان بالای خانم مریم قدمگاهی. مثلثی که نقطه ی مشترکشان جودو است و البته چادری بودنشان.

این که چرا در کشوری که داعیه ام القرای جهان اسلام را دارد حقوق بگیرانی از صنف مسوولین هستند که چادر را برای کشور عار می دانند و تمام توان خود را در کم رنگ کردن و یا استحاله این پرچم و هویت دینی به کار می گیرند را باید در فراز و نشیب های سیاست جست و ترکش هایش را بر دل دیوار فرهنگ دید.

قرار نداریم به کم لطفی معاونت بانوان وزارتخانه و یا فدراسیون بپردازیم که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است. بنا هم نداریم سراغ درد و دل های این سه بزرگوار و دلجویی از ایشان برویم که به گفته صریح و مکررشان تقدیر و تشکر مقام معظم رهبری به جهت انتخاب حجاب برتر برایشان کافی است.

روی سخن با رسانه هایی است که عمری نانِ نام انقلابی بودن و صراحت لهجه شان را خورده اند و حالا که مسوولی چنگ  و دندان نشان داده جا زده اند و کوتاه آمده اند در دفاع از حق مظلوم.

اگر حالا با این سه ملی پوش چادری صحبت کنید جز گله از رسانه ها که تنهایشان گذاشتند حرفی ندارند.

تعداد مصاحبه های خانم ها حیدری، هژبر و قدمگاهی از ده ها بار هم گذشته است ولی مجموع خبرهای منعکس شده از تضییع حق و اهانت های بی شمار به حجاب و شخصیت متین شان به عدد انگشتان یک دست هم نمی رسد.

این که کی و کجا غیرت انقلابی رسانه های برخط و بی خط ما به جوش می آید خدا آگاه است ولی همین قدر می دانیم که سکوت در برابر ظلم کم از ظلم ندارد.

منبع : حزب الله سایبر

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

You cannot copy content of this page