ویژه ها
نظام خانواده و مقابله با تن فروشی دختران

نظام خانواده و مقابله با تن فروشی دختران

از جمله معضلات اجتماعی که شاید برخی از کنار آن به راحتی گذر کنند ، رواج تن فروشی در میان دختران و پایین آمدن سن آن است. امری که یا به خاطر سهل انگاری والدین یا تأثیر ماهواره ها و یا رواج دوستی های دختران با پسران و همچنین فقر مفرط و از این قبیل علل ناشی می گردد. اما چرا در جامعه ای مسلمان که دین او همه رابرادر می داند و در نتیجه ، مسئول؛ این معضلات راه یافته و مقابله با آن به امری محال مبدّل شده است؟ آیا ما درقبال خواهران دینی خویش و ناموس شیعه مسئول نیستیم؟

چند مسئله در این مجال مورد بحث است:

۱. همه ما مسئولیم در صورت فقر مفرط این دسته افراد با کمک های مالی مانع از دست رفتن آبروی آنان شویم.

۲. والدین مهمترین جایگاه به عنوان سدی مستحکم بر این مطلب اند. گاه به سبب عدم توجه عاطفی و اخلاقی والدین به فرزندان خود موجبات فرار آنان از منزل و یا ترسیم پناهگاهی غیر از خانه در نزد آنان می شوند.

۳. ازدواج به موقع جوانان موجب استحکام عاطفی ، عقلی و اخلاقی شخص می شود و اگر تأخیر بیافتد زمینه های انحراف اخلاقی را شدید تر می سازد . این در حالی است که والدین خود بزرگترین مانع در راه ازدواج جوانان شده اند و به جای تشویق آنان به تشکیل خانواده و حمایت حدّ اکثری، آنان را از این امر خطیر باز می دارند.

۴. متأسفانه برخی والدین سبب بلوغ زود رس جنسی فرزندان خود می شوند یا حداقل به عنوان مانعی بر سر راه او قرار نمی گیرند . این امر گاه از طریق رفتن به مهد کودک ها و اختلاط خارج از عرف با جنس مخالف توسط کودک یا ماهواره ها انجام می شوند. و این مسئله خطری بزرگ برای فرزند است که با کمی رشد به عنوان یک فاسد جنسی باشد. شهوت جنسی چیزی نیست که بتوان از سنین کودکی بر افروخت و تا ۳۰ سالگی که سن متوسط ازدواج در جامعه است او را امن نگاه داشت.

۵. تربیت فرزند بر اساس عقل و تدبیر نه بر احساسات؛

معمول جوانان در عقل مدیریتی خویش به خطا می روند و این مسئله روابط عاطفی آنان ، ازدواج و طلاق مشاهده می شود. مشکل آن جاست که گاهی خود والدین به این مشکل دامن می زنند. اگر فرزند با تدبیر زندگی در طول سالیان تربیتی خویش آشنا باشد ، مطمئناً در مواقع دشوار زندگی بهتر تصمیم می گیرد.

۶. تعداد فرزند در خانواده باید به حدی باشد که نه کودک احساس تنهایی داشته باشد و نه تا آن اندازه شلوغ باشد که شخص خود را به حساب نیاورد. خانواده های کم جمعیت موجب آن می شوند که فرزند با کمی مشغله والدین خود را در محیط خانواده تأمین نمی یابد و منسجم نمی گردد . همان طور که خانواده های پر جمعیت نیز توان توجه به توان کودک را ندارند. و باز همان مشکل پدید می آید. گاه فاصله های سنی فراوان میان اعضای خانواده تفهیم و تفهم را دشوار می سازد و همین امر خطر ساز است. خانواده متعادل آن است که با توالد به طور متعادل ۴ فرزند هم آنان را تحت نظر دارد و هم محیط عاطفی لازم را فراهم می سازد . فرزند باید این را بفهمد که اعضای خانواده او را می خواهند تا هویت خود را در فضای خانواده باز یابد

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

You cannot copy content of this page