تمام مقدرات یک ساله انسان در شب قدر، مقدر مى شود.اما این سوال مطرح است که آیا خود انسان در مقدراتش نقشى دارد یا اینکه چه بخواهد و چه نخواهد, تلاش بکند یا نکند, مقدارتش در این شب رقم مى خورد؟
البته نقش شب مقدس قدر و ماه مبارک در پررنگ کردن اعمال قابل انکار نیست ، ولی باید در نظر داشته باشید که سرنوشت بر اصل “قانون علیت” استوار است و محصول طبیعى و نتیجه تکوینى افعال و افکار و عقاید انسان است. همان گونه که افعال و افکار انسان سرنوشت او را رقم مىزند، تغییر افعال و افکار نیز موجب تغییر و تبدیل سرنوشت مىگردد. یعنی در واقع هم تعیین شدن قضا و قدر با توجه با افکار و اعمال انسان ها است و هم تغییراتی که در قضا و قدر به وقوع می پیوندد.
در واقع اعمال انسان ها در دو مرحله ثبت می شود : یکی در مرحله قضای غیر حتمی که در لوح محو و اثبات در نزد خداوند ثابت است . این همان چیزی است که در شب قدر نیز تعیین می شود و تعیین آن نیز منافات با اختیار ندارد ؛زیرا بر اساس فکار و اعمال و کرداری که خواهد داشت ، تعیین می شود.
مرحله دیگر قضای حتمی است که در لوح محفوظ و در نزد خداوند ثابت است و برخی از آنها در حیطه اراده انسان قرار ندارد ، مانند وقوع قیامت که تغییر ناپذیر است.
انسان می تواند با تلاش و کوشش خود آنچه در لوح محو و اثبات برای خود تعیین نموده ، تغییر دهد و همان گونه که در ذیل می آید یکی از عوامل تغییر دعا است.
قرآن کریم مىفرماید: “ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم؛(۱) خداوند سرنوشت هیچ قومى (و ملتى) را تغییر نمى دهد مگر آن که آنان آن چه را در خودشان است، تغییر دهند”.
– چند نکته باید در امر تبدیل و تغییر سرنوشت مورد دقت و تأمل قرار گیرد:
۱ – سر مطلب در امکان تبدیل سرنوشت این است که قضا و قدر، وجود هر موجودى را فقط از راه علل و اسباب خاص او ایجاب مىکند.
ایجاب و ایجاد موجودى از غیر مجراى علل و اسباب خاص او، ممتنع (غیر ممکن) است. از طرف دیگر، علل و اسباب طبیعى، مختلف است و مواد این عالم در آن واحد استعداد متأثر شدن از چندین علت را دارند.
شهید مطهرى (ره) در مورد مطلب فوق مىگوید: اعمال و افعال بشر از آن سلسله حوادث است که سرنوشت حتمى و تخلف ناپذیر ندارد، زیرا بستگى دارد به هزاران علل و اسباب و از آن جمله انواع ارادهها و انتخابها و اختیارها که از خود بشر ظهور مىکند.(۲)
۲ – سعادت و شقاوت، خوشبختى و بدبختى یک امر حتمى و اجتناب ناپذیر نیست، حتى اگر انسان کارهایى انجام داده باشد که در صف بدکاران قرار گیرد، اما مىتواند با تغییر موضع خود و روى آوردن به نیکىها، مخصوصاً خدمت به خلق خدا (با قصد نزدیکى به خدا) سرنوشت خود را دگرگون سازد.”(۳)
چنان که در دعاى مخصوص شب سوم ماه مبارک رمضان مىخوانیم:
“و ان کنتُ من الاشقیا فامحنى من الاشقیا و اکتبنى من السعداء؛ خدایا! اگر من از شقاوتمندانم (یعنى کارهاى من موجب شده که اسم من در فهرست بدبختها و شقاوتمندان قرار گیرد)، نامم را از آن ردیف حذف کن و در فهرست سعادتمندان و خوشبختها بنویس”، یعنى توفیق این کار را به من مرحمت کن. سپس در ذیل دعا علت درخواست دگرگونى سرنوشت را مستند مى کند به آیه قرآن که “خدایا! تو در قرآنت که بر پیامبر(ص) فرستادهاى فرمودى: “یمحو الله ما یشاء و یثبت؛(۴) خداوند هر چه را بخواهد (از آن چه که قبلاً ثبت شده) محو مىکند و هر چه را بخواهد (از آن چه که قبلاً ثبت نشده) ثبت مىکند”.
تبدیل سرنوشت در روایات.
از رسول اکرم(ص) سؤال شد که: آیا دوا و دعا جهت استشفا به کار گرفته مىشود و این امور مىتوانند سرنوشت بیمار را تغییر دهند و جلوى قدر الهى را بگیرند؟ حضرت فرمود: دعا و دوا مىتوانند سرنوشت بیمار را تغییر دهند. اینها جلوى قدر الهى را نمىگیرند، بلکه خود اینها نیز از قدر الهى هستند(۵)، یعنى خداوند مقرر نموده است که عوامل مادى و معنوى (چون دعا، صدقه و انفاق، خدمت به خلق خدا) در سرنوشت انسان تأثیر گذارند.
امیرالمؤمنین (ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص) مىفرماید: “کمک به نیازمندان هرگاه به صورت صحیح انجام گیرد و نیکى به پدر و مادر و انجام هر کار خیر، شقاوت را به سعادت مبدل مى کند و عمر را طولانى و از خطرات جلوگیرى مى نماید.”
بنابراین همان گونه که ساختن سرنوشت به دست انسان و با اعمال و عقاید او است که توسط خدا تقدیر مى گردد، تغییر و تبدیل سرنوشت نیز با همت وى ممکن و مقدور است. (۶)
از نظر جهان بینى مادی، عوامل مؤثر در سرنوشت انسان، منحصراً مادى است. اما از نظر جهان بینى الهی، علل و عوامل منحصر در علل مادی نیست . عوامل دیگرى که عوامل روحى و معنوى نامیده مى شوند نیز همانند عوامل مادى یا برتر از آنها در سرنوشت انسان مؤثرند.
استاد مطهرى مى گوید: “از نظر جهان بینى الهی، جهان هم شنواست و هم بینا، ندا و فریاد جاندارها را مى شنود و به آن ها پاسخ مى دهد. به همین جهت دعا یکى از علل این جهان است که در سرنوشت انسان مؤثر است. جلو جریان هایى را مى گیرد و یا جریان هایى به وجود مى آورد. به عبارت دیگر، دعا یکى از مظاهر قضا و قدر است که در سرنوشت حادثه اى مى تواند مؤثر باشد یا جلو قضا و قدرى را بگیرد”(۷)
امام صادق(ع) مى فرماید: “دعا، قضاء الهى را بر می گرداند ، اگر چه قضاء الهى محکم شده باشد. از این رو زیاد دعا کن که آن کلید هر رحمت و بر آوردن هر حاجت است”. (۸)
از امام کاظم (ع) نقل شده که فرمود: “بر شما باد به دعا کردن زیرا دعا و درخواست از خدا بلائى را که از مرحله قدر و قضا گذشته و جز امضاء آن نمانده (یعنى تمامى اسباب آن فراهم شده ولى هنور در خارج وجود پیدا نکرده) بر مى گرداند”. (۹)
امام صادق(ع) مى فرماید: “خدا را بخوان و دعا کن و مگو کار گذشته است”. (۱۰)
پى نوشتها:
۱) رعد (۱۳) آیه ۱۱.
۲) مجموعه آثار، ج ۱، ص ۳۹۴.
۳) تفسیر نمونه، ج ۱۰، ص ۲۴۳.
۴) سوره رعد (۱۳) آیه ۳۹.
۵) اقتباس و نقل به مضمون از مجموعه آثار، ج ۱، ص ۳۹۵.
۶) علامه محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج ۱۱، ص ۳۸، بحث روایى، ذیل آیه ۳۹ سوره رعد.
۷) استاد مطهری، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۴۰۶.
۸) اصول کافی، ج ۴، ص ۲۱۶.
۹) ترجمه المیزان، ج ۲، ص ۵۵.
۱۰ ) اصول کافی، ج ۴، ص ۲۱۳.
منبع : طلبه پاسخگو