ادامه :
بر این اساس آیه نفی سبیل به عنوان اساس روابط خارجی دولت اسلامی مطرح میگردد وحتی به قول برخی از پژوهشگران بر سایر آیات حاکم است;[۱] برای نمونه اگر دولت اسلامی با غیرمسلمانان عهد و پیمانی را منعقد کند به حکم صریح قرآن مبنی بر وجوب وفای به عهد «اوفوا بالعهد»[۲] لازم است که دولت اسلامی به میثاق و پیمان منعقد شده پایبند باشد، اما اگر این پیمان موجب استیلای سیاسی و نظامی و فرهنگی کفار بر مؤمنان گردد فاقد اعتبار است و از ذیل وجوب وفای به عهد خارج خواهد شد; بنابراین روابط خارجی اسلام با غیرمسلمانان میباید بهگونهای تنظیم گردد که زمینههای سلطه و برتری کفار بر مسلمانان را فراهم نیاورد، در غیر این حالت چنین روابطی نامشروع و غیر شرعی خواهد بود .
به هر حال بر اساس اصلنفی سبیل، راه هر نوع نفوذ و سلطه کفار بر جوامع اسلامی در حوزههای مختلف سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی باید مسدود گردد .[۳]
از نظر سیاسی نپذیرفتن تحت الحمایگی، نفی ظلم و استبداد و استعمار، جایز نبودن مداخله بیگانگان در امور داخلی کشور اسلامی و تصمیمگیریهای سیاسی مورد تاکید است و از نظر نظامی نیز تسلط بر مقدرات و تدابیر نظامی مدنظر میباشد، در ضمن عدم وابستگی اقتصادی و جلوگیری از نفوذ فرهنگی ومنع استشاره و مشورت در حوزههای فرهنگی و نظامی در روابط خارجی مورد توجه است; بنابراین قاعده نفی سبیل بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است که جنبه سلبی آن ناظر بر نفی سلطه بیگانگان بر مقدرات و سرنوشتسیاسی و اجتماعی مسلمانان است و جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه دینی امت اسلامی در حفظ استقلال سیاسی و از میان برداشتن زمینههای وابستگی است .[۴]
از میان فقهای شیعی بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی در برخی موارد ضمن تاکید بر استقلال همه جانبه امت اسلامی، برای نفی سلطه بیگانگان به این قاعده استدلال کردهاند:
قرآن میگوید هرگز خدای تبارک و تعالی سلطهای برای غیرمسلم بر مسلم قرار نداده است، هرگز نباید یک همچو چیزی واقع شود، یک تسلطی، یک راهی، اصلا یک راه نباید پیدا کند: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» . اصلا راه نباید داشته باشند مشرکین و این قدرتهای فاسد . . . بر مسلمین .[۵]
همچنین علاوه بر آیه فوق به سایر آیاتی که مؤمنان را از پذیرش و قبول ولایت کافران بر حذر میدارند و یا به عواقب منفی و زیانبار آن هشدار میدهند استدلال شده است .[۶]
برخی از مفسران برای نفی سلطه کفار و عدم جواز آن به آیه ۱۱۸ سوره آل عمران استدلال کردهاند . در این آیه خداوند سبحان مؤمنان را از دوستی با بیگانگان نهی میکند: «ای اهل ایمان غیر را به بطانه نگیرید» .[۷]
گفتهاند مقصود از بطانه، دوستی و قرابت است; بنابراین مسلمانان نباید کافران را دوست و هم راز شان و صاحب اسرارشان بدانند،[۸]چون این امر موجبات سلطه آنان بر مسلمانان را فراهم میسازد .
اصل نفی سبیل علاوه بر اینکه در مباحثسیاسی و روابط خارجی مورد توجه بوده، در عرصه عملی نیز با نمودها و جلوههای خاصی همراه بوده است; فتوای تاریخی میرزای شیرازی در تحریم تنباکو و فتوای امام خمینیقدس سره در مورد قرار داد کاپیتالاسیون، از نمونههای نفی سبیل عملی در تاریخ معاصر است . حضرت امام خمینی با اهتمام جدی بر این اصل، هر نوع روابط و قرارداد بینالمللی که منجر به نقض این اصل و نادیده انگاشتن آن گردد بیاعتبار دانسته و انعقاد چنین معاهداتی را تحریم میکند; بنابراین ایشان فراتر از یک نظریه سیاسی، اصل نفی سبیل را امری لازم الاجرا در روابط خارجی فرض میکند و به آن فتوا میدهد .[۹]
۳ . اصل عزت اسلامی
اصل عزت در روابط خارجی دولت اسلامی بیانگر علو و برتری تعالیم اسلامی و بالتبع برتری جوامع اسلامی است . آیات دال بر عزت مؤمنان و مسلمانان و همچنین حدیث مشهور اعتلا (الاسلام یعلو و لایعلی علیه[۱۰] از مستندات فقهی این اصل محسوب میگردد .[۱۱]
اصل عزت اسلامی در روابط خارجی ناظر به جامعیت، کمال و مقبولیت دین اسلام است، که خداوند این دین آسمانی را کاملترین و برترین دین دانسته و به صراحتبر مقبول نبودن دیگر دینها تاکید دارد .[۱۲]
بنابراین دولت اسلامی در روابط خارجی خود نباید به گونهای سیاستگذاری و رفتار کند که این اصل مخدوش و یا کم رنگ شود . برخی آیات قرآن کریم اتکای مسلمانان به کافران و دولتهای غیراسلامی را برای دستیابی به عزت و شوکت دنیوی زشتشمرده و یادآور شدهاند که عزت همه از آن خدا و رسول و مؤمنان است، در آیهای آمده است:
منافقان را به عذابی سختبشارت ده، کسانی که کافران را دوست گرفتند و مؤمنان را رها ساختند، آیا در همنشینی آنان عزت میجویند (نادرست اندیشیدهاند)، عزت همه از خداست .[۱۳]
برخی از مفسران ضمن تحلیل جهاد با این معیار گفتهاند جهاد زمانی مشروعیت مییابد که برای تحقق عزت دینی و سیادت اسلام باشد . این برداشت احتمالا ناظر به تعلیلی است که در برخی آیات جهاد بدان اشاره شده، آن جا که میفرماید: «جهاد کنید تا کلمه الله اعتلا یابد و کلمه کفر محو شود» .[۱۴]
اصل عزت اسلامی و سیادت دینی در سیره و گفتار پیشوایان معصوم نیز مبنای سیاستگذاری خارجی است; برای نمونه امام علی علیه السلام ضمن آنکه به حسن معاشرت و رفتار مسالمتآمیز با غیرمسلمانان سفارش میکند، تامین عزت دینی و سیادت اسلامی را نیز نادیده نمیگیرد:
باید در رفتارتان احتیاج و بینیازی را درهم آمیزید و میان حسن معاشرت و نرمی در گفتار با عزت و نزهت دینی پیوند زنید .[۱۵]
بدین ترتیب اصل عزت اسلامی همانند اصل نفی سبیل، بر معاهدات و رفتار خارجی دولت اسلامی حاکمیت دارد، به گونهای که اگر رفتار سیاستخارجی دولت اسلامی موجب عزت کفار و ذلت جامعه اسلامی شود غیرمجاز و ممنوع است .
۴ . اصل التزام به پیمانهای سیاسی
اصل وفای به عهد و پیمان یکی از دستورهای مؤکد اسلام است که آیات بسیاری به آن توصیه کردهاند .[۱۶]
وفای به عهد در زمره اصول سیاستخارجی دولت اسلامی قرار دارد . دولت اسلامی موظف استبر اساس آن به کلیه معاهدات و پیمانهای سیاسی و نظامی بسته شده با دیگر جوامع با دیده احترام بنگرد و التزام و پایبندی خویش را حفظ کند . در برخی آیات قرآن به طور مطلق به رعایت پیمانها اشاره شده، و برخی دیگر التزام به پیمان را یک تکلیف و مسؤولیت عنوان میکنند; همچنین برخی آیات ضمن تاکید بر وفای به عهد و التزام به پیمانها پیامدهای زیانبار نقض پیمان را هم گوشزد میکنند . اصل وجوب وفای به عهد و التزام به پیمانها مورد اتفاق مفسران است و همگان به وجوب وفای به عهد و حرمتخیانت و غدر در حق مسلمان و غیرمسلمان اذعان کردهاند .[۱۷]
از نظر صغروی و تطبیق این اصل و همچنین حوزه شمول و ابعاد آن، تفاسیر و دیدگاههای متفاوتی ارائه گردیده است . آیا وجوب وفای به عهد کلیه عهدها، اعم از پیمانهای مکتوب و شفاهی را در بر میگیرد یا اختصاص به پیمانهای رسمی و مکتوب دارد؟ عدهای از مفسران با استناد به مطلق بودن «عهد»، پیمان شفاهی و مکتوب را مشمول آن میدانند . برخی بالاتر از اطلاق، ادعای عموم لفظ «عهد» را مطرح کرده و آن را شامل کلیه مواثیق و تعهدات میدانند و میگویند: این حکم از نظر حوزه شمول به معاهدات میان مسلمانان اختصاص ندارد، بلکه مربوط به تمام افراد و کلیه پیمانها میگردد، البته با رعایتحلال و حرام الهی; بنابراین لفظ عهد، عام و شامل کلیه عقود و پیمانی است که مطابق دیانت در مسائل اقتصادی (بیع)و اجتماعی و سیاسی منعقد گردیده است .[۱۸]
از مجموع آیاتی که به وجوب وفای به عهد اشاره دارند، چند نکته برداشت میشود:
۱ . اصل بقای معاهدات و اعتبار آن تا زمان انقضای مدت;
۲ . جایز نبودن خدعه و غدر با طرف مقابل و وجوب وفای به عهد تا زمان انقضای مدت;
۳ . وقتی قرارداد بسته شد از نظر قرآن تحت هیچ شرایطی نباید آن را شکست، مگر آنکه طرف مقابل آن را نقض کند و به غدر و خدعه روی آرد .[۱۹]
بیشتر مفسران، چنان که اشاره شد، با استناد به اطلاق یا عموم لفظ عهود و عقود آن را شامل کلیه مواثیق و پیمانهای کتبی و شفاهی میدانند; همچنین اطلاق مزبور، از نظر حوزه و گستره، کلیه پیمانها اعم از پیمانهای اقتصادی و امنیتی و سیاسی را در برمیگیرد; بنابراین مقصود از «اوفوابالعهد» و «اوفوا بالعقد» کلیه عقود و پیمانهایی است که مردم یا برای برقراری صلح یا مسائل مالی و بیع و شرا و اجاره و غیره با طرف مقابل میبندند .[۲۰]
در سیره عملی رهبران معصوم به خصوص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز این اصل در چارچوب کلی رفتار خارجی دولت اسلامی با غیرمسلمانان قرار میگیرد . احادیث متواتری از رسول اکرم در این زمینه وجود دارد که حضرت مسلمانان را از لزوم پایبندی به پیمانها و حرمت نقض پیمان آگاه میسازد.[۲۱]
سیره عملی حضرت نیز بهخوبی این مطلب را تاکید میکند که برجستهترین آن، التزام و پایبندی حضرت به مفاد صلح حدیبیه است که پیامبر با ناخشنودی افراد تازه مسلمانی را که از شکنجه و آزار قریش به سوی مدینه هجرت کرده بودند باز میگرداند .[۲۲]
[۱] . رک: ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی، ج۲، ص۳۸۴ .
[۲] . اسراء (۷) آیه ۳۴ .
[۳] . برای مطالعه بیشتر در مورد مستندات فقهی این اصل ر.ک: بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج۱، ص ۱۵۷- ۱۶۱ .
[۴] . برای توضیح بیشتر ر.ک: محمد رضا دهشیری، اصول و مبانی دیپلماسی اسلامی در: مجموعه آثار امام خمینی و حکومت اسلامی، ج۶، ص۶۳ .
[۵] . امام روح الله خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۴ .
[۶] . از جمله به آیات زیر استدلال شده است: سوره نساء (۴) آیه ۱۳۸، ۱۳۹ و انفال (۸) آیه ۷۳ و مائده (۵) آیه ۵۵، ۶۵ .
[۷] . یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا بطانه من دونکم» – «آل عمران (۳) آیه ۱۱۸» .
[۸] . فالمقصود بالبطانه اذن المقربون لدی الشخص فالمسلمون لایجوز لهم اتخاذ الکافر . سواء کان فردا ام جماعه ام دوله، بمنزله صاحب السر، بحیثیقرب و یعظم و یرجع الیه فی عظام الامور و مهامها و یفضی الیه باسرار المسلمین» – «ر.ک: ابن عربی، احکام القران، ج۴، ص ۱۷۸۳» .
[۹] . امام روح الله خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۸۵، مسائل ۴، ۵ و ۶ .
[۱۰] . بجنوردی، پیشین، ج۱، ص ۱۵۹ .
[۱۱] . از جمله ر.ک: سوره نساء (۴) آیه ۱۳۸ و منافقون (۶۳) آیه ۸ .
[۱۲] . ان الدین عندالله الاسلام» و «و لن یقبل غیرالاسلام دینا» .
[۱۳] . و بشر المنافقین بان لهم عذاب الیم الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعا» – نساء (۴) آیه ۱۳۸» .
[۱۴] . انفال (۸) آیه ۳۹ .
[۱۵] . محمد محمدی ریشهری، موسوعه الامام علی علیه السلام (دارالحدیث، ۱۳۷۹) ج۴، ص ۳۳۷ .
[۱۶] . از جمله آیاتی که وجوب وفای به عهد و التزام و پیمانها را مورد تاکید دارد عبارتند از: اسراء (۱۷) آیه ۳۴ و البقره (۲) آیه ۱۷۷ و مؤمنون (۲۳) آیه ۸ و معارج (۷۰) آیه ۳۲، مائده (۱۵) آیه ۱ و آلعمران (۳) آیه ۷۶ .
[۱۷] . نادیه محمود مصطفی، پیشین، ج۶، ص۱۰۳ .
[۱۸] . ر.ک: قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص ۱۶۹; علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ذیل آیه «اوفوا بالعهد» .
[۱۹] . ر.ک: به نادیه محمود مصطفی، پیشین، ص۹۶ .
[۲۰] . و اوفوا بالعهد – اوفوا بالعقد الذی تعاقدون الناس فی الصلح بنی اهل الحرب و الاسلام و فیما بینکم ایضا و البیوع و الاشربه و الاجارات و غیر ذلک من العقود» . «عبدالله بن ابراهیم بن علی الطریقی، الاستغاثه بغیر المسلمین فی الفقه الاسلامی (موسسه الرساله، ۱۴۱۴ق)، ص ۴۸، به نقل از: تفسیر الطبری، ج۱۵، ص ۶۱» .
[۲۱] . برای مطالعه برخی احادیثبه نقل از کتب روایی اهل سنت ر.ک: وهبه الزحیلی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، ص ۳۵۰ به بعد . از منابع فقهی شیعی نیز میتوان گفتههای حکیمانه امام علی در نهج البلاغه و به خصوص نامه ۵۳ (عهدنامه مالک اشتر) را مورد ملاحظه قرار داد .
[۲۲] . برای توضیح بیشتر در این زمینه ر.ک: ابن هشام، السیره النبویه (القاهره: مکتبه الکلیات الذهبی، ۱۹۷۸م) ج۳، ص ۲۰۴ و ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۹۰ . همچنین برای مطالعه سیره حضرت ر.ک: وهبه الزحیلی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، ص ۳۴۵- ۳۶۷ .
@#@ امام علی علیه السلام نیز در نهجالبلاغه لزوم وفای به عهد و التزام به پیمانهای سیاسی و نظامی را آنچنان مهم میخواند که شکستن آن را صلاح نمیداند، امام میفرماید:
اگر میان تو و دشمنت پیمانی بسته شد و یا تعهد کردی که به وی پناه دهی، جامه وفا را بر عهد خویش بپوشان و تعهدات خویش را محترم بشمار و جان خویش را سپر تعهدات خویش قرار ده، زیرا هیچ یک از فرایض الهی نیست که همچون وفای به عهد و پیمان مورد اتفاق مردم جهان – با همه اختلاقی که دارند – باشد، حتی مشرکان زمان جاهلیت آن را مراعات میکردند، زیرا عواقب پیمانشکنی را آزموده بودند; بنابراین هرگز پیمان شکنی مکن و در عهد خود خیانت روا مدار،[۱] هرگز نباید در تنگناها، که تو را به پیمان شکنی میخوانند، به نقض پیمان روی آوری، زیرا شکیبایی در تنگناها، که امید گشایش و پیروزی در عاقبت آن داری، بهتر از پیمان شکنی و خیانتی است که مجازات الهی را در پیدارد .[۲]
بنابراین از نظر اسلام, التزام به پیمان و وفای به عهد یک سیاست استراتژیک و بلند مدت است که تحت هیچ شرایطی مجوزی برای نقض آن وجود ندارد . از مجموع آیات و روایات در این قسمت چنین استفاده میشود: هنگامی که مسلمانان یا حکومت اسلامی با دولتیا مردمانی که مسلمان نیستند، با رعایت سایر اصول، معاهدهای را امضا کردند یا با مؤسسات تجاری و خدماتی آنان قراردادی بستند، جز در صورت تخلف طرف مقابل، نقض آن به هیچ وجه جایز نیست و وفای آن به حکم عقل و شرع لازم است .[۳]
[۱] . نهج البلاغه، نامه ۵۳ .
[۲] . همان .
[۳] . رک: حسینعلی منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی (دراسات فی ولایه الفقیه) (نشر تفکر، ۱۳۷۴) ج۵، ص۲۵۸ .