اصول سیاست خارجی در قرآن (قسمت سوم)

ادامه :

بر این اساس آیه نفی سبیل به عنوان اساس روابط خارجی دولت اسلامی مطرح می‏گردد وحتی به قول برخی از پژوهشگران بر سایر آیات حاکم است;[۱] برای نمونه اگر دولت اسلامی با غیرمسلمانان عهد و پیمانی را منعقد کند به حکم صریح قرآن مبنی بر وجوب وفای به عهد «اوفوا بالعهد»[۲] لازم است که دولت اسلامی به میثاق و پیمان منعقد شده پای‏بند باشد، اما اگر این پیمان موجب استیلای سیاسی و نظامی و فرهنگی کفار بر مؤمنان گردد فاقد اعتبار است و از ذیل وجوب وفای به عهد خارج خواهد شد; بنابراین روابط خارجی اسلام با غیرمسلمانان می‏باید به‏گونه‏ای تنظیم گردد که زمینه‏های سلطه و برتری کفار بر مسلمانان را فراهم نیاورد، در غیر این حالت چنین روابطی نامشروع و غیر شرعی خواهد بود .
به هر حال بر اساس اصل‏نفی سبیل، راه هر نوع نفوذ و سلطه کفار بر جوامع اسلامی در حوزه‏های مختلف سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی باید مسدود گردد .[۳]
از نظر سیاسی نپذیرفتن تحت الحمایگی، نفی ظلم و استبداد و استعمار، جایز نبودن مداخله بیگانگان در امور داخلی کشور اسلامی و تصمیم‏گیری‏های سیاسی مورد تاکید است و از نظر نظامی نیز تسلط بر مقدرات و تدابیر نظامی مدنظر می‏باشد، در ضمن عدم وابستگی اقتصادی و جلوگیری از نفوذ فرهنگی ومنع استشاره و مشورت در حوزه‏های فرهنگی و نظامی در روابط خارجی مورد توجه است; بنابراین قاعده نفی سبیل بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است که جنبه سلبی آن ناظر بر نفی سلطه بیگانگان بر مقدرات و سرنوشت‏سیاسی و اجتماعی مسلمانان است و جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه دینی امت اسلامی در حفظ استقلال سیاسی و از میان برداشتن زمینه‏های وابستگی است .[۴]
از میان فقهای شیعی بنیان‏گذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی در برخی موارد ضمن تاکید بر استقلال همه جانبه امت اسلامی، برای نفی سلطه بیگانگان به این قاعده استدلال کرده‏اند:
قرآن می‏گوید هرگز خدای تبارک و تعالی سلطه‏ای برای غیرمسلم بر مسلم قرار نداده است، هرگز نباید یک همچو چیزی واقع شود، یک تسلطی، یک راهی، اصلا یک راه نباید پیدا کند: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» . اصلا راه نباید داشته باشند مشرکین و این قدرت‏های فاسد . . . بر مسلمین .[۵]
همچنین علاوه بر آیه فوق به سایر آیاتی که مؤمنان را از پذیرش و قبول ولایت کافران بر حذر می‏دارند و یا به عواقب منفی و زیانبار آن هشدار می‏دهند استدلال شده است .[۶]
برخی از مفسران برای نفی سلطه کفار و عدم جواز آن به آیه ۱۱۸ سوره آل عمران استدلال کرده‏اند . در این آیه خداوند سبحان مؤمنان را از دوستی با بیگانگان نهی می‏کند: «ای اهل ایمان غیر را به بطانه نگیرید» .[۷]
گفته‏اند مقصود از بطانه، دوستی و قرابت است; بنابراین مسلمانان نباید کافران را دوست و هم راز شان و صاحب اسرارشان بدانند،[۸]چون این امر موجبات سلطه آنان بر مسلمانان را فراهم می‏سازد .
اصل نفی سبیل علاوه بر این‏که در مباحث‏سیاسی و روابط خارجی مورد توجه بوده، در عرصه عملی نیز با نمودها و جلوه‏های خاصی همراه بوده است; فتوای تاریخی میرزای شیرازی در تحریم تنباکو و فتوای امام خمینی‏قدس سره در مورد قرار داد کاپیتالاسیون، از نمونه‏های نفی سبیل عملی در تاریخ معاصر است . حضرت امام خمینی با اهتمام جدی بر این اصل، هر نوع روابط و قرارداد بین‏المللی که منجر به نقض این اصل و نادیده انگاشتن آن گردد بی‏اعتبار دانسته و انعقاد چنین معاهداتی را تحریم می‏کند; بنابراین ایشان فراتر از یک نظریه سیاسی، اصل نفی سبیل را امری لازم الاجرا در روابط خارجی فرض می‏کند و به آن فتوا می‏دهد .[۹]
۳ . اصل عزت اسلامی
اصل عزت در روابط خارجی دولت اسلامی بیانگر علو و برتری تعالیم اسلامی و بالتبع برتری جوامع اسلامی است . آیات دال بر عزت مؤمنان و مسلمانان و همچنین حدیث مشهور اعتلا (الاسلام یعلو و لایعلی علیه[۱۰] از مستندات فقهی این اصل محسوب می‏گردد .[۱۱]
اصل عزت اسلامی در روابط خارجی ناظر به جامعیت، کمال و مقبولیت دین اسلام است، که خداوند این دین آسمانی را کامل‏ترین و برترین دین دانسته و به صراحت‏بر مقبول نبودن دیگر دین‏ها تاکید دارد .[۱۲]
بنابراین دولت اسلامی در روابط خارجی خود نباید به گونه‏ای سیاست‏گذاری و رفتار کند که این اصل مخدوش و یا کم رنگ شود . برخی آیات قرآن کریم اتکای مسلمانان به کافران و دولت‏های غیراسلامی را برای دست‏یابی به عزت و شوکت دنیوی زشت‏شمرده و یادآور شده‏اند که عزت همه از آن خدا و رسول و مؤمنان است، در آیه‏ای آمده است:
منافقان را به عذابی سخت‏بشارت ده، کسانی که کافران را دوست گرفتند و مؤمنان را رها ساختند، آیا در همنشینی آنان عزت می‏جویند (نادرست اندیشیده‏اند)، عزت همه از خداست .[۱۳]
برخی از مفسران ضمن تحلیل جهاد با این معیار گفته‏اند جهاد زمانی مشروعیت می‏یابد که برای تحقق عزت دینی و سیادت اسلام باشد . این برداشت احتمالا ناظر به تعلیلی است که در برخی آیات جهاد بدان اشاره شده، آن جا که می‏فرماید: «جهاد کنید تا کلمه الله اعتلا یابد و کلمه کفر محو شود» .[۱۴]
اصل عزت اسلامی و سیادت دینی در سیره و گفتار پیشوایان معصوم نیز مبنای سیاست‏گذاری خارجی است; برای نمونه امام علی علیه السلام ضمن آن‏که به حسن معاشرت و رفتار مسالمت‏آمیز با غیرمسلمانان سفارش می‏کند، تامین عزت دینی و سیادت اسلامی را نیز نادیده نمی‏گیرد:
باید در رفتارتان احتیاج و بی‏نیازی را درهم آمیزید و میان حسن معاشرت و نرمی در گفتار با عزت و نزهت دینی پیوند زنید .[۱۵]
بدین ترتیب اصل عزت اسلامی همانند اصل نفی سبیل، بر معاهدات و رفتار خارجی دولت اسلامی حاکمیت دارد، به گونه‏ای که اگر رفتار سیاست‏خارجی دولت اسلامی موجب عزت کفار و ذلت جامعه اسلامی شود غیرمجاز و ممنوع است .
۴ . اصل التزام به پیمان‏های سیاسی
اصل وفای به عهد و پیمان یکی از دستورهای مؤکد اسلام است که آیات بسیاری به آن توصیه کرده‏اند .[۱۶]
وفای به عهد در زمره اصول سیاست‏خارجی دولت اسلامی قرار دارد . دولت اسلامی موظف است‏بر اساس آن به کلیه معاهدات و پیمان‏های سیاسی و نظامی بسته شده با دیگر جوامع با دیده احترام بنگرد و التزام و پای‏بندی خویش را حفظ کند . در برخی آیات قرآن به طور مطلق به رعایت پیمان‏ها اشاره شده، و برخی دیگر التزام به پیمان را یک تکلیف و مسؤولیت عنوان می‏کنند; همچنین برخی آیات ضمن تاکید بر وفای به عهد و التزام به پیمان‏ها پیامدهای زیانبار نقض پیمان را هم گوشزد می‏کنند . اصل وجوب وفای به عهد و التزام به پیمان‏ها مورد اتفاق مفسران است و همگان به وجوب وفای به عهد و حرمت‏خیانت و غدر در حق مسلمان و غیرمسلمان اذعان کرده‏اند .[۱۷]
از نظر صغروی و تطبیق این اصل و همچنین حوزه شمول و ابعاد آن، تفاسیر و دیدگاه‏های متفاوتی ارائه گردیده است . آیا وجوب وفای به عهد کلیه عهدها، اعم از پیمان‏های مکتوب و شفاهی را در بر می‏گیرد یا اختصاص به پیمان‏های رسمی و مکتوب دارد؟ عده‏ای از مفسران با استناد به مطلق بودن «عهد»، پیمان شفاهی و مکتوب را مشمول آن می‏دانند . برخی بالاتر از اطلاق، ادعای عموم لفظ «عهد» را مطرح کرده و آن را شامل کلیه مواثیق و تعهدات می‏دانند و می‏گویند: این حکم از نظر حوزه شمول به معاهدات میان مسلمانان اختصاص ندارد، بلکه مربوط به تمام افراد و کلیه پیمان‏ها می‏گردد، البته با رعایت‏حلال و حرام الهی; بنابراین لفظ عهد، عام و شامل کلیه عقود و پیمانی است که مطابق دیانت در مسائل اقتصادی (بیع)و اجتماعی و سیاسی منعقد گردیده است .[۱۸]
از مجموع آیاتی که به وجوب وفای به عهد اشاره دارند، چند نکته برداشت می‏شود:
۱ . اصل بقای معاهدات و اعتبار آن تا زمان انقضای مدت;
۲ . جایز نبودن خدعه و غدر با طرف مقابل و وجوب وفای به عهد تا زمان انقضای مدت;
۳ . وقتی قرارداد بسته شد از نظر قرآن تحت هیچ شرایطی نباید آن را شکست، مگر آن‏که طرف مقابل آن را نقض کند و به غدر و خدعه روی آرد .[۱۹]
بیشتر مفسران، چنان که اشاره شد، با استناد به اطلاق یا عموم لفظ عهود و عقود آن را شامل کلیه مواثیق و پیمان‏های کتبی و شفاهی می‏دانند; همچنین اطلاق مزبور، از نظر حوزه و گستره، کلیه پیمان‏ها اعم از پیمان‏های اقتصادی و امنیتی و سیاسی را در برمی‏گیرد; بنابراین مقصود از «اوفوابالعهد» و «اوفوا بالعقد» کلیه عقود و پیمان‏هایی است که مردم یا برای برقراری صلح یا مسائل مالی و بیع و شرا و اجاره و غیره با طرف مقابل می‏بندند .[۲۰]
در سیره عملی رهبران معصوم به خصوص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز این اصل در چارچوب کلی رفتار خارجی دولت اسلامی با غیرمسلمانان قرار می‏گیرد . احادیث متواتری از رسول اکرم در این زمینه وجود دارد که حضرت مسلمانان را از لزوم پای‏بندی به پیمان‏ها و حرمت نقض پیمان آگاه می‏سازد.[۲۱]
سیره عملی حضرت نیز به‏خوبی این مطلب را تاکید می‏کند که برجسته‏ترین آن، التزام و پای‏بندی حضرت به مفاد صلح حدیبیه است که پیامبر با ناخشنودی افراد تازه مسلمانی را که از شکنجه و آزار قریش به سوی مدینه هجرت کرده بودند باز می‏گرداند .[۲۲]


[۱] . رک: ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی، ج‏۲، ص‏۳۸۴ .
[۲] . اسراء (۷) آیه ۳۴ .
[۳] . برای مطالعه بیشتر در مورد مستندات فقهی این اصل ر.ک: بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج‏۱، ص ۱۵۷- ۱۶۱ .
[۴] . برای توضیح بیشتر ر.ک: محمد رضا دهشیری، اصول و مبانی دیپلماسی اسلامی در: مجموعه آثار امام خمینی و حکومت اسلامی، ج‏۶، ص‏۶۳ .
[۵] . امام روح الله خمینی، صحیفه نور، ج‏۳، ص‏۴ .
[۶] . از جمله به آیات زیر استدلال شده است: سوره نساء (۴) آیه ۱۳۸، ۱۳۹ و انفال (۸) آیه ۷۳ و مائده (۵) آیه ۵۵، ۶۵ .
[۷] . یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا بطانه من دونکم‏» – «آل عمران (۳) آیه ۱۱۸» .
[۸] . فالمقصود بالبطانه اذن المقربون لدی الشخص فالمسلمون لایجوز لهم اتخاذ الکافر . سواء کان فردا ام جماعه ام دوله، بمنزله صاحب السر، بحیث‏یقرب و یعظم و یرجع الیه فی عظام الامور و مهامها و یفضی الیه باسرار المسلمین‏» – «ر.ک: ابن عربی، احکام القران، ج‏۴، ص ۱۷۸۳» .
[۹] . امام روح الله خمینی، تحریر الوسیله، ج‏۱، ص‏۴۸۵، مسائل ۴، ۵ و ۶ .
[۱۰] . بجنوردی، پیشین، ج‏۱، ص ۱۵۹ .
[۱۱] . از جمله ر.ک: سوره نساء (۴) آیه ۱۳۸ و منافقون (۶۳) آیه ۸ .
[۱۲] . ان الدین عندالله الاسلام‏» و «و لن یقبل غیرالاسلام دینا» .
[۱۳] . و بشر المنافقین بان لهم عذاب الیم الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعا» – نساء (۴) آیه ۱۳۸» .
[۱۴] . انفال (۸) آیه ۳۹ .
[۱۵] . محمد محمدی ری‏شهری، موسوعه الامام علی علیه السلام (دارالحدیث، ۱۳۷۹) ج‏۴، ص ۳۳۷ .
[۱۶] . از جمله آیاتی که وجوب وفای به عهد و التزام و پیمان‏ها را مورد تاکید دارد عبارتند از: اسراء (۱۷) آیه ۳۴ و البقره (۲) آیه ۱۷۷ و مؤمنون (۲۳) آیه ۸ و معارج (۷۰) آیه ۳۲، مائده (۱۵) آیه ۱ و آل‏عمران (۳) آیه ۷۶ .
[۱۷] . نادیه محمود مصطفی، پیشین، ج‏۶، ص‏۱۰۳ .
[۱۸] . ر.ک: قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج‏۱۰، ص ۱۶۹; علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ذیل آیه «اوفوا بالعهد» .
[۱۹] . ر.ک: به نادیه محمود مصطفی، پیشین، ص‏۹۶ .
[۲۰] . و اوفوا بالعهد – اوفوا بالعقد الذی تعاقدون الناس فی الصلح بنی اهل الحرب و الاسلام و فیما بینکم ایضا و البیوع و الاشربه و الاجارات و غیر ذلک من العقود» . «عبدالله بن ابراهیم بن علی الطریقی، الاستغاثه بغیر المسلمین فی الفقه الاسلامی (موسسه الرساله، ۱۴۱۴ق)، ص ۴۸، به نقل از: تفسیر الطبری، ج‏۱۵، ص ۶۱» .
[۲۱] . برای مطالعه برخی احادیث‏به نقل از کتب روایی اهل سنت ر.ک: وهبه الزحیلی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، ص ۳۵۰ به بعد . از منابع فقهی شیعی نیز می‏توان گفته‏های حکیمانه امام علی در نهج البلاغه و به خصوص نامه ۵۳ (عهدنامه مالک اشتر) را مورد ملاحظه قرار داد .
[۲۲] . برای توضیح بیشتر در این زمینه ر.ک: ابن هشام، السیره النبویه (القاهره: مکتبه الکلیات الذهبی، ۱۹۷۸م) ج‏۳، ص ۲۰۴ و ابن اثیر، الکامل، ج‏۲، ص‏۹۰ . همچنین برای مطالعه سیره حضرت ر.ک: وهبه الزحیلی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، ص ۳۴۵- ۳۶۷ .
@#@ امام علی علیه السلام نیز در نهج‏البلاغه لزوم وفای به عهد و التزام به پیمان‏های سیاسی و نظامی را آن‏چنان مهم می‏خواند که شکستن آن را صلاح نمی‏داند، امام می‏فرماید:
اگر میان تو و دشمنت پیمانی بسته شد و یا تعهد کردی که به وی پناه دهی، جامه وفا را بر عهد خویش بپوشان و تعهدات خویش را محترم بشمار و جان خویش را سپر تعهدات خویش قرار ده، زیرا هیچ یک از فرایض الهی نیست که همچون وفای به عهد و پیمان مورد اتفاق مردم جهان – با همه اختلاقی که دارند – باشد، حتی مشرکان زمان جاهلیت آن را مراعات می‏کردند، زیرا عواقب پیمان‏شکنی را آزموده بودند; بنابراین هرگز پیمان شکنی مکن و در عهد خود خیانت روا مدار،[۱] هرگز نباید در تنگناها، که تو را به پیمان شکنی می‏خوانند، به نقض پیمان روی آوری، زیرا شکیبایی در تنگناها، که امید گشایش و پیروزی در عاقبت آن داری، بهتر از پیمان شکنی و خیانتی است که مجازات الهی را در پی‏دارد .[۲]
بنابراین از نظر اسلام, التزام به پیمان و وفای به عهد یک سیاست استراتژیک و بلند مدت است که تحت هیچ شرایطی مجوزی برای نقض آن وجود ندارد . از مجموع آیات و روایات در این قسمت چنین استفاده می‏شود: هنگامی که مسلمانان یا حکومت اسلامی با دولت‏یا مردمانی که مسلمان نیستند، با رعایت‏ سایر اصول، معاهده‏ای را امضا کردند یا با مؤسسات تجاری و خدماتی آنان قراردادی بستند، جز در صورت تخلف طرف مقابل، نقض آن به هیچ وجه جایز نیست و وفای آن به حکم عقل و شرع لازم است .[۳]


[۱] . نهج البلاغه، نامه ۵۳ .
[۲] . همان .
[۳] . رک: حسینعلی منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی (دراسات فی ولایه الفقیه) (نشر تفکر، ۱۳۷۴) ج‏۵، ص‏۲۵۸ .

Check Also

مختصری در الاهیات علوم اجتماعی اسلامی /نسبت اراده اجتماعی با اراده خداوند

رحمت، نعمت و برکت، آن چیزی که خلقت الهی بدان آمیخته شده است و خداوند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

You cannot copy content of this page