ویژه ها

از نظم جهانی تا گفتمان امام خمینی (ره)

پیمان مولاویردی-سید محمد طباطبائی

چندی پیش قسمتی از انیمیشن پاندای کنگ فو کار را می دیدم. پاندای این قصه، با نگاه در آئینه ای به دو پاندا تبدیل شد، یک پاندای ساده لوح و یک پاندای تبهکار. پاندای ساده لوح هر آنچه را که می شنوید، باور می کرد و دیگری دست به همه کار می زد. تفکری بر گرفته از فلسفه ین یانگ. حال چند وقتی است که مطالبی می خوانم در برخی از مجلات مهم کشور و احساس می کنم که برخی از نویسندگان خاص، مردم را آن پاندای ساده لوح فرض کرده اند که چیزی نمی فهمید و به همه اعتماد داشت. این یادداشت درباره سیاست، مذاکرات، تحریم، تعادل و ….. نیست، بلکه درباره اصولی است که اخیرا به مردم حقه می کنند و با نشان دادن مدینه های فاضله که سرابی بیش نیست، اصرار بر اجرای آنها در کشور دارند!

قبل از آن باید به مطلبی از جان سائرز اشاره کنم، فردی که پنج سال رئیس سازمان جاسوسی بریتانیا بود و یکی از عوامل مستقیم تغییر رأی روسیه و چین در رأی گیری شورای امنیت برای تحریم های ایران. او در حال حاضر استاد کینگز کالج لندن است و در سال جاری (۲۰۱۵) به عنوان سخنران همایش سالیانه این دانشگاه انتخاب شد. به قسمتی از صحبت های او اشاره می کنم:

« از چالش های امروز ما ایجاد درک جدید از ارزش ها و نظم است و این وظیفه بر دوش رهبران و دیپلمات های سیاسی و البته سازمان های جاسوسی است. رابطه میان آمریکا و چین، راهی است که قرن ۲۱ را به جلو می برد. بزرگترین قدرت دنیا آمریکا است. چین نیز به سرعت دومین قدرت دنیا شد. هر دو ابر قدرت اعتقاد دارند که باید در قبال قوانین بین المللی استثنا باشند. اما غریزه و سنت های کاملا ً متفاوتی برای نظم و ارزش ها دارند. اگر درباره ”ارزش و نظم“ [۱] به فهم مشترک برسند، رهبری محکم برای باقی مردم سیاره زمین خواهند بود.»

 به نقل از کتاب هنری کیسینجر می گویم که باید قدرت ”تغییر تکاملی“ به جای تغییر انقلابی قرار گیرد.

« خاور میانه در آشوب است، مسلمین نیز باید برای کسب صلح، چارچوب اسلامی مدرنی برای ارزش ها و نظم پیدا کنند که با ارزش ها، نظم و آزادی غیر مسلمین در دنیا سازگار باشد. ما در غرب از کسانی که برای پیشروی این راهبرد تمایل داشته باشند، حمایت می کنیم. این راه دشوار و طولانی است. حمایت ما بیصدا (احتمالا منظورش مخفیانه است) خواهد بود.»

خواننده این یادداشت از خود می پرسد که این ارزش و نظم چه چیز مهمی است که کشورهای مسلمان نیز باید با آنها به اشتراک برسند و صلح در خاور میانه برقرار شود؟ پاسخ این سوال همان ارزش هایی است که موجب شده است، چین و آمریکا به یکدیگر نزدیک شوند.

ایران نیز در خاور میانه قرار دارد و باید متفکرینی!!! باشند تا به قول جان سائرز ”چارچوبی اسلامی و مدرن“ برای سازگاری با ارزش ها و نظم غیر مسلمین در دنیا طراحی کنند! تا به قول آنها به نظم جهانی مورد نظرشان نزدیک شویم. برای اینکه درک بهتری از این ارزش ها داشته باشیم، بهتر است به شماره تیر ماه ۹۴ مجله مهرنامه مراجعه کنیم:

* نکاتی از مصاحبه دکتر مسعود نیلی و دکتر محمود سریع القلم

دکتر نیلی الگوی توسعه را شربت یا قرص نمی داند که تجویز کنیم و بعد مثل کشورهای دیگر توسعه یافته شویم. حتی اعتقاد دارد مقاله ای وجود ندارد که به تک تک توصیه های آن توجه کنیم و پس پیشرفت کنیم. او با تاکید بر این پرسش که ”اصول مشترک“ کشورهای توسعه یافته چیست؟ می گوید:

 »نباید از الگو استفاده کرد و بلکه باید به دنبال اصول بود. اگر مبانی و اصول توسعه رعایت نشود، توسعه شکل نمی گیرد. این اصول باید در سیاست گذاری کشورها باشد. وقتی این اصول را پیاده کنیم، راه توسعه هموار می شود. پارادایم غالب در این کشورها، اقتصاد سرمایه داری است. شباهت های میان کشورهای توسعه یافته، همان اصول و مبانی توسعه است. این اصول، قواعدی است که به صورت عمومی پذیرفته می شود. اگر کشوری نتواند با دنیا تعامل داشته باشد، نمی تواند رشد کند.» [۲] «توسعه سیاسی لازمه تشکیل توسعه اقتصادی است.»

دکتر محمود سریع القلم در ادامه مصاحبه می گوید:

« در گذشته هر کشوری که تمایل داشت به سمت توسعه حرکت کند، اصولی را رعایت کرده است. هر کشوری توسعه پیدا کرده، ارتباطات گسترده بین المللی داشته است. ایشان با توجه به تاریخ اروپا توضیح می دهند که وقتی مردم از لحاظ اقتصادی مستقل شوند، حاکمیت باید به آنها امتیاز بدهد!!. وقتی از چین حرف می زند، عملاً می گوید کسی که دارای سرمایه بسیار زیاد است، باید در حزب حاکم جایگاه داشته باشد.»

تصمیم حاکمیت مبنی بر توسعه را از اصول توسعه می داند که سرعت توسعه! را بالا می برد. بزرگ ترین چالش جهانی از دیدگاه صاحب نظران را در اجلاس داووس سال جاری، مسئله لیدرشیپ (رهبری) می داند. او سابقه حضور در این اجلاس را داشته است.

ترکیه را مثال می زند و می گوید: ترکیه در حال توسعه است و حاکمیت مقاومت می کند، ولی تولید ثروت به جامعه کمک می کند که به اهداف خود برسد، مردم حقوق مدنی خود را می خواهند.

وظیفه دولت را تنها به گرفتن مالیات  تأمین امنیت مردم محصور می کند.

محمود سریع القلم همچنین در مصاحبه ای با روزنامه شرق در تاریخ سی ام خرداد ۹۴ می گوید:

«وقتی در کشوری قرارداد اجتماعی تحقق پیدا کرد، تضادهای درونی آن کم می شود و به طور طبیعی تضاد هایش با محیط خارجی به حداقل می رسد. در خاور میانه به ندرت کشوری پیدا می شود که در چارچوب قرارداد اجتماعی مشکلات خود را حل کند.»

وقتی از مصر می گوید، از مخاطب می پرسد که چرا مفاهیمی مانند دولت، دین، زمان، آینده، حقوق مردم یا بخش خصوصی در مصر به تعریف مشترک نرسیده اند.

در ادامه می گوید عربستان کشور مهم منطقه است و به لحاظ سیاسی، نظامی، نفتی و اقتصادی ما باید نهایت تلاشمان را بکنیم که با عربستان همکاری داشته باشیم و آنها از اینکه قدرت ما افزایش یابد، هراسی نداشته باشند.

با بررسی این مصاحبه ها که در دو ماه گذشته انجام شده، به یک نتیجه می رسیم:

جان سائرز:              .
«خاور میانه در آشوب است، مسلمین نیز باید برای کسب صلح ، چارچوب اسلامی مدرنی برای ارزش ها و نظم پیدا کنند که با ارزش ها ، نظم و آزادی غیر مسلمین در دنیا سازگار باشد »

در واقع باید آنچه که غربی ها بر مبنای چارچوب تفکری خود می پذیرند را در کشورهای اسلامی به عنوان اصول یا ارزش یا مبنا و …. به اجرا در بیاوریم تا تعامل با دنیا بیشتر شود و ما را بپذیرند و بعد به توسعه!!! برسیم. در جایی که هنوز تعریف واحدی از توسعه در دنیا وجود ندارد، چطور می توان اصول و ارزشی را مطرح کرد و بر مبنای اصول به توسعه رسید. آن هم اصولی که امثال سائرز در محافل دانشگاهی بریتانیایی بر آن تاکید دارند. قاعدتا توسعه در اسلام یک معنا دارد و در جوامعی که لیبرال و اباحی گر هستند، معنای دیگری دارد.

کسانی که نروژ و سوئد را به عنوان کشورهای توسعه یافته مطرح می کنند، تضمین می دهند که این کشورها که مساحت  سوی مبدأ خود قرار می گیرد. اما آن چه تعامل سازنده و توسعه محوری در گفتار بیگانگان شنیده می شود تعاملی برای لیبرالیزه شدن دنیاست. حال پرسش این جاست که آیا جهان مدرن که خود دو جنگ جهانی را رقم زد و به جریانات ضد

مدرن چون پست مدرنیسم انجامید کارساز تعامل دنیا خواهد بود؟ موج معنویت خواهی در غرب که به گرایش به دو مکتب بودیسم و اسلام منجر شده است خود مؤیدی بر شکست تدریجی مدرنیته و توسعه مدرنی محور می باشد. و نیز پر واضح است که اختلاف دو مدل جهانی سازی در تفکر اسلامی و مدرن در مبنا ، محتوا و زیر بنا است و نه   صنعت و رو بنا . بنابر این کارآیی صنعت و تکنولوژی در مسیر تفکر توحیدی نیز در جهت تعامل جهانی ضروری به نظر می رسد. و البته مسئله قرار دادهای اجتماعی نیز در تفکر اسلامی با عنوان بنای عقلا و سیره عرف بر نوار تعیین شده توسط شارع مدیریت می شود.

*گفتمان امام در محور توسعه چیست؟

پس از آن که محور توسعه را بر اساس تفکر غربی نظر کردیم در نگاهی تطبیقی به گفتمان امام خمینی(ره) نظریه پرداز معاصر در حوزه تفکر اسلامی می پردازیم. حال که کشور ما با تفکرات دو گانه اسلامی – سکولار دست و پنجه نرم می کند باید نظم جهانی و نگرش کلان رهبر فقید انقلاب را در این میان به دقت بررسی کرد . چه؛ حرکت این انقلاب بر پایه تفکرات آن مقتدا شکل گرفته است.

حضرت امام خامنه ای در این باره می فرماید:

«چالش اساسی انقلاب عبارت است از اینکه انقلاب یک نظم جدیدی را برای بشریّت ارائه کرده. نمیگوییم انقلاب از اول با مخاطب قرار دادن کلّ بشر آمد؛ نه، انقلاب اسلامیِ «ایران» بود، متوجّه مسائل ایران بود، متوجّه ایجاد تغییرات بنیادی در ایران بود؛ امّا زبان این انقلاب و پیام این انقلاب پیامی بود و زبانی بود که نمیتواند و نمیتوانست – به طبع حال – در مرزهای ایران منحصر بماند؛ یک مفهوم جهانی، یک حقیقت جهانی، یک حقیقت بشری به وسیله‌ی انقلاب پیام داده شد که هر کسی در دنیا آن را بشنود احساس میکند که به این پیام دلبسته است. آن پیام چیست؟ اگر بخواهیم آن پیام را در شکل اجتماعی و انسانی آن در یک جمله بیان بکنیم: مقابله‌ی با نظام سلطه است؛ این پیام انقلاب است. نظام سلطه، نظام تقسیم دنیا به ظالم و به مظلوم است؛ منطق انقلاب که منطق اسلام است، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است؛ نباید ظلم کنید و نباید بگذارید به شما ظلم بشود. کیست در همه‌ی صفحه‌ی بشری و عرصه‌ی وجود انسان که از این پیام خرسند نباشد، به این پیام دلبسته نشود؟۳»

گرچه در نگاه غیر الهی تعامل با تمام دنیا را  راه حیات می داند و صرف تنظیم روابط را مهم می شمارد . اما در نگاه  الهی رعایت مصالح و مفاسد جامعه در مسیر کمال مردم به سوی مبدأ خود قرار می گیرد. اما آن چه تعامل سازنده و توسعه محوری در گفتار بیگانگان شنیده می شود تعاملی برای لیبرالیزه شدن دنیاست. حال پرسش این جاست که آیا جهان مدرن که خود دو جنگ جهانی را رقم زد و به جریانات ضد مدرن چون پست مدرنیسم انجامید کارساز تعامل دنیا خواهد بود؟ موج معنویت خواهی در غرب که به گرایش به دو مکتب بودیسم و اسلام منجر شده است خود مؤیدی بر شکست تدریجی مدرنیته و توسعه مدرنی محور می باشد. و نیز پر واضح است که اختلاف دو مدل جهانی سازی در تفکر اسلامی و مدرن در مبنا ، محتوا و زیر بنا است و نه   صنعت و رو بنا . بنابر این کارآیی صنعت و تکنولوژی در مسیر تفکر توحیدی نیز در جهت تعامل جهانی ضروری به نظر می رسد. و البته مسئله قرار دادهای اجتماعی نیز در تفکر اسلامی با عنوان بنای عقلا و سیره عرف بر نوار تعیین شده توسط شارع مدیریت می شود.

حضرت امام خمینی (ره) در بیان نظم نوین جهانی خویش بیان می دارد :

« ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم ؛ چرا که انقلاب ما اسلامی است. و تا بانگ لا إله إلا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین افکن نشود مبارزه هست.

و تا مبارزه در هرجای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم.»۴

از منظر بنیانگذار انقلاب ، مقدمه جهانی سازی توحید، براندازی نظام های کفر و شرک است که مانع و سدی اساسی در جهت تکامل بشر قرار گرفته اند. از این رو مبارزه با آنان را باید در دستور کار گذارد تا به هدف نهایی جهانی خود برسیم.

نگرانی ویژه ای که امام خمینی (ره) در این راه دارد نا آشنایی با اسلامی است که تمدن ساز و حکومت ساز است . چنان که در وصیت نامه خود به این مسئله اشاره می کند :

« از توطئه‌های مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهه‌های معاصر، و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می‌خورد، تبلیغات دامنه‌دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که ۱۴۰۰ سال قبل وضع شده است نمی‌تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است، و درعصر حاضر نمی‌شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت‌آمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می‌کند، و حکومت و سیاست و سررشته‌داری بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ  و معنوی است، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیای عظام است! و مع‌الأسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان ومتدینان بیخبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق می‌دانستند و شاید بعضی بدانند! و این فاجعه بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود. »

تفکری چون ولایت فقیه و فقه حکومتی این چنین نظریه پردازی امام بزرگوار را می سازد.

پی نوشت:

۱.Value and Order

۲.مجله مهرنامه، تیرماه ۱۳۹۴ صص ۷۵ تا ۸۴

  1. ۲۶/۲/۱۳۹۲بیانات در دیدار فرماندهان سپاه
  2. صحیفه امام ، ج۱۲ ، ص ۱۴۸

انتشار یافته در ششمین شماره نشریه راه امام

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

You cannot copy content of this page