ویژه ها

از تحریف امام تا نفی یک مبنا

سیدمحمدطباطبائی-  تحریف امام یک مقوله دو چهره است که تنها یک چهره آن تحریف شخصیت حقیقی امام امت است. چهره مهم تر و باطنی آن ، در اثری است که از این تحریف حاصل می آید. هرجا در رسانه های بیگانه سخن از امام است در حقیقت از ولایت فقیه بحث می کنند. اصل اسلام را هم به وسط می کشانند و معلوم شده خبرهایی است. امام هدف نیست. بلکه آرمان های او هدف است.آرمان امام، تمدن نوین اسلامی بود . شکست هیمنه استکبار جهانی که با ذلت کشاندن ملت ها خود را قدرت جهانی به شمار می آورد. آرمان امام، پیاده شدن طنین نوای محمدی در تمام دنیا بود. تفکری که اگر صاحب آن تحریف نشود به خوبی نفوذ می کند . چنان که همین روند درباره امام خامنه ای هم پیاده شده است. کسانی هم که شبهات آنان را علَم می کنند خبر ندارند که با یک تخریب مانند دیکتاتور خواندن امامی که تمام فکر و ذکرش مردم بود و اگر او را خادم می گفتند راحت تر بود تا رهبر بگویند. رو به رو هستند. وقتی به شبهات نگاه می کنی شما را لیبرال می کند. زیرا اصل فرضی که اشکال شده با مبنای اسلامی مشکلی ندارد و اگر بخواهی آن را بپذیری ابتدا باید اومانیست شوی و سپس یک حاکم را از منظر لیبرالیستی بنگری. می بینی که با حکم حکومتی ولی فقیه مشکل دارند. ابعاد الهی تکامل در ولایت الهی فقیه را تصویر نمی کنند تا قوانین به ظاهر دشوار در ناحیه فردی را بپذیری و مصلحت بزرگتر نوعی در مسیر کمال بشر را درک کنی. تفاوت نظام طاغوت و ولایت فقیه در عملکرد امام را نمی خواهند بفهمی. سخنان امام را باید در چارچوب ولایت تفسیر کرد. سخنان و رفتار امام همانند یک زنجیر به هم پیوسته است که جدا ناپذیر می باشد.

جملاتی زیبا به کار می برند که اما فقط زیباست و جز نفی ولایت فقیه و اسلام چیز دیگری نیست. خود می دانند که قدرت شیعه به حفظ چهارچوب این نوع حکومت است از این رو هر روز سوژه ای را پی می گیرند تا صاحبان این تفکر را به نقد بکشانند. از طرفی دیگر باید گفت: ایدئولوژی یک حکومت ،حفظ مشارکت سیاسی مردم ، کارآمدی حکومت و هویت ملی از جمله مسائلی است که در حفظ امنیت و بقای یک نظام سیاسی مؤثر است. که بالطبع در فرهنگ و مدیریت کشور نیز نمایان می شود.[۱]

بنابر این باید روند تحریف امام را در پازل جنگ نرم علیه ایران تفسیر کرد. پازلی که بخش های دیگر آن را دروغ بستن وشایعه پراکنی علیه نظام جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و  داخلی بدون ارائه اسناد ناقص یا هیچ سند ، بزرگ کردن مشکلات و ناهماهنگی های کشور، نشان ندادن جلوه های مثبت ورویش های نظام، تحریف تاریخ انقلاب و تطهیر چهره پهلوی، نقد و تفسیر نظام جمهوری اسلامی ایران با مبانی لیبرالیستی، بی هویت کردن ملت برای غربی شدن تا ایرانی مسلمان بودن و…

11376350_1447531745550322_675289582_n

در ادامه نمونه ای از تحریف هایی که درباره امام خمینی(ره) به کاررفته را می آورم:

از جمله شبهاتی که علیه رهبر فقید انقلاب گفته می شود مردم سالار نبودن ایشان است. برای نمونه یکی از سایت های ضد انقلابی می نویسد: »[امام] خمینی ۲۶ مرداد ۵۸ نیز در یک سخنرانی که متن آن در مجموعه آثارش منتشر شده درباره فعالیت تشکل‌های سیاسی گفته است: » اگر ما انقلابی بودیم، اجازه نمی‌دادیم اینها اظهار وجود کنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام می‌کردیم، تمام جبهه‌ها را ممنوع اعلام می‌کردیم، یک حزب! و آن حزب‌الله، حزب مستضعفین. و من توبه می‌کنم از این اشتباهی که کردم.« بر این اساس در مردم‌سالاری دینی مورد نظر [امام] خمینی بر خلاف حکومت‌های دموکراتیک، آزادی حق شهروندان نیست بلکه هدیه رهبر حکومت به آنهاست که هر وقت بخواهد می‌تواند آن را پس بگیرد. »

پاسخ : عبارت فوق دچار از دو جهت تحریف به شمار می آید:

– متنی که از امام نقل شده است مربوط به فعالیت فساد برانگیز برخی از منافقان و سلطنت طلب هاست. آیا پاسخ فساد برانگیزی جز برخورد قاطع است؟ امام خمینی(ره) در چند سطر پیش از این بیان می فرماید: »اما اشتباهى که ما کردیم این بود که به طور انقلابى عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهاى فاسد، و دولت انقلابى و ارتش انقلابى و پاسداران انقلابى، هیچ یک از اینها عمل انقلابى نکردند و انقلابى نبودند. اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این‏ سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابى عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤساى آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهاى فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤساى آنها را به سزاى خودشان رسانده بودیم، و چوبه‏هاى دار را در میدانهاى بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمى‏آمد. «آیا حفظ نظام این را نمی گوید که دشمنان فاسد را بیرون بریزیم؟ پر واضح است که هیچ حکومتی اجازه نمی دهد برای براندازی آن شورش کنند و آن را خلاف مصلحت می شمارد. آزاد اندیشی به هر قیمتی صحیح نیست. آن آزاد اندیشی که شالوده یک حکومت الهی که ۱۵ سال برای آن خون ریخته شده را به هم بریزد و افکار مردم را از مسیر الهی و حق منحرف کند و با جو سازی رسانه ای مشکلات آفریند محکوم است . آزاد اندیشی علمی که در همان آغاز انقلاب در تلویزیون فعال شد و منکر این نیستیم اما قطعاً به هم ریختن جو جامعه و تحریف و فساد خلاف مصلحت عمومی و کلان یک جامعه به شمار می رود. و هیچ حکومتی نیز چنین اجازه ای نخواهد داد. عقلا نیز این مطلب (عدم اجازه) را می پذیرند.

– جمله پایانی متن ، بیانگر حرف اساسی و هدف اصلی این سایت از تحریف امام است: نقد مردم سالاری در حکومت اسلامی.  چرا که پس از نگارش اصل شبهه ادامه می دهد :

“بر این اساس در مردم‌سالاری دینی مورد نظر [امام] خمینی بر خلاف حکومت‌های دموکراتیک، آزادی حق شهروندان نیست بلکه هدیه رهبر حکومت به آنهاست که هر وقت بخواهد می‌تواند آن را پس بگیرد.” و حال آن که هر حق باید از جایی گرفته شود. نخستین سؤال این است که انسان ها از کجا حق شهروندی بگیرند؟ این حق از کجا پدید آمده است؟  آیا مبدأ حقی برتر از خداوند وجود دارد؟ انسان مبدأ و منشأ هستی نیست تا بتواند خود را مدار و محور معرفی کند. بنابر این حق و تکلیف او باید از ناحیه دیگری برایش تعیین شود . آیا جز خالق هستی که مالک حقیقی انسان هاست کسی می تواند چنین حقی را تبیین نماید؟ ولی فقیه نیز از طرف همان خداست. ولایت فقیه امری است که ضرورت آن را هم عقل درک می کند و هم روایات بدان استناد دارند. از همین رو رابطه مردم با حاکم جامعه را امام و امت تعریف می کنیم و نه شهروندی. البته اگر حقوق شهروندی را در مسیر و ملاک توحید معرفی کنیم و براساس فرامین وحیانی باشد از نظر اسلام مانعی ندارد و عنوان  شهروند یا مأموم در این میان موضوعیتی ندارد. همه در تحت امر خدا باید قرار گیرند تا به کمال مد نظر او برسند. قرآن کریم در آیه ۷ از سوره حجرات این مطلب را خوب توضیح می دهد: »اگر از رسول خدا دربسیاری از امور از شما تبعیت کند به سختی می افتید.« وما نیز این سختی دوری از ولایت را در کشورهای غربی می بینیم. کشورهایی که گرفتار شورش مردمی اند و مشغول به غارت از کشورهای اسلامی و مستضعف دنیا هستند. فقر و فحشا در آن جا بی داد می کند. و هزار مشکلات اجتماعی. شاید زمینه های یک جامعه آن هم فقط در برخی مسائل مادی در موردی کوچک در یک کشور اروپایی یافت شود اما ما کل مجموعه را می نگریم و ضعف آن را مشاهده می کنیم گرچه هیچ کدام یک تکامل الهی جامع برای بشر رقم نمی زنند و واقعاً بشر را در مسیر کمال الهی به زحمت می اندازند. مصالح یک جامعه را باید الهی تعریف کرد و نه مادی.

دشمنان سعی دارند که ولی فقیه را شخصی چارچوب گریز و نافرمان از قانون معرفی و به مخاطب چنین القا  می کنند تا به جای آن که قانون را در مسیر ولایت فقیه بپذیرد، ولایت فقیه را در مسیر قانون تعریف کند و این یعنی لیبرال کردن مخاطب و نقدی لیبرالی بر یک حکومت اسلامی. مشکلات نظام های دست ساز بشر را مخفی نگاه می دارند اما کوچک ترین مشکلی در مدیریت یکی از مدیران پیش بیاید را ناکارآمدی ولایت فقیه قلمداد می نمایند! اینان بدون آن که جایگاه مصلحت را در احکام شرع تبیین می کنند امام (ره) را شخصیتی قدرت طلب معرفی می کنند و حال آن که عقل – که خود از منابع شریعت درکنار قرآن و حدیث هست – هرگاه مصلحتی از طریق آن کشف شد آن مصلحت عامه نزد اسلام محترم است. احکام ثابت و متغیر شریعت در همین موارد نمونه دارد. سودی که این جماعت به دنبال آن هستند ایجاد دیوار بی اعتمادی بین مردم و حاکم اسلامی به هر قیمت است. حتی اگر به تهمت و دروغ بیانجامد.

*پی نوشت

 

  1. ر.ک. علی محمد نائینی، اصول و مبانی جنگ نرم، صص۲۴-۳۲

انتشار یافته در شماره پنجم نشریه راه امام

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

You cannot copy content of this page