ویژه ها
جایگاه فرزندآوری در اسلام(۳)اصالت رفاه،یکی از دلایل بی انگیزگی

جایگاه فرزندآوری در اسلام(۳)اصالت رفاه،یکی از دلایل بی انگیزگی

«گاهی محروم بودن از این احساس به جهت نگاه اشتباهی است که انسان به این سختی های فرزندآوری دارد. در نگاه مادی گرای غربی، اصالت با رفاه است. هر چیزی که با رفاه منافات داشته باشد ، باید کنار برود . مقصود از رفاه هم رفاه مادی است. فرزند، مانع رفاه است؛پس باید کنار گذاشته شود. یا این که به تعدادی از فرزند باید بسنده کرد که با رفاه منافات زیادی نداشته باشد. به همین دلیل هم می بینیم بسیاری از خانواده های غربی ، دیر صاحب فرزند شده و وقتی هم که صاحب فرزند می شوند تربیت او را به گونه ای مدیریت می کنند که با رفاه آنان منافات نداشته باشد, مثلاً به جای این که با او بازی کنند، برای او بازی رایانه ای می خرند یا او را به مهد کودک می فرستند که کمتر مانع رفاه پدر و مادر شود. متأسفانه تفکر رفاه طلب غربی در برخی از ما مسلمانان هم تأثیر گذاشته و نوع نگاه ما را به فرزند دار شدن تغییر داده است.

اما واقعاً از نگاه دینی رفاه اصالت دارد؟ آیا معنای اصالت رفاه هم آن است که باید زندگی را به گونه ای مدیریت کرد که انسان به رفاه برسد؟ اصلاً از نگاه دینی رفاه به معنای مادی آن دست یافتنی است؟

خدای بی همتای ما در قرآن بی نظیرش می فرماید: : لا أُقسِمُ بهذا البلد* و أنت حِلٌّ بهذا البلد* و والد و ما ولد* لقد خلقنا الإنسان فی کبَد؛ سوگند به این شهر، و حال آن که تو در این شهرجای داری ، سوگند به پدری[چنان] و آن کسی را که به وجود آورد، براستی که انان را در رنج آفریده ایم.[۱]

چقدر زیباست که خداوند متعال برای آن که یک مسأله ی واضح را بیان کند، قسم می خورد . به نظر می رسد به قدری انسان در این مطلب به بی راهه رفته و دچار توهم شده که باید خدا قسم بخورد تا انسان باور کند که در حال اشتباه است.                                                                                                                       نادره زمانه،علامه طباطبائی در کتاب شریف المیزان در تفسیر این آیه می نویسد :                                          این تعبیر که «خلقت انسان در کبد است» به ما می فهماند رنج و مشقت از هر سو و در تمامی شئون حیات بر انسان احاطه دارد، و این معنا بر هیچ خردمندی پوشیده نیست که انسان در پی به دست آوردن هیچ نعمتی بر نمی آید، مگر آن که خالص آن را می خواهد؛ خالص از هر نقمت و دردرسر و خالص در خوبی و پاکیزگی؛ ولی هیچ نعمتی را به دست نمی آورد ؛ مگر آمیخته با ناملایماتی که عیش او را منغص [تیره] می دارد ، و نعمتی مقرون با جرعه های اندوه و رنج، علاوه بر مصائب روزگار و حوادث ناگواری که چون شَرنگی کشنده کام جانش را تلخ می کند.[۲] »

استادمحسن عباسی ولدی،ایران جوان بمان،صص۱۵۰-۱۵۱

پی نوشت:

۱.بلد/۱-۴

۲. المیزان فی تفسیر القرآن،ج۲۰،ص۲۹۱

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

You cannot copy content of this page