ویژه ها
تکامل انسان به سوی خدا در مسیر جامعه

تکامل انسان به سوی خدا در مسیر جامعه

سید محمدطباطبائی*

تکامل هر فرد عبارت است از تکامل نفسانی او و تکامل اجتماعی ،تکامل مجموع افراد جامعه. لیکن این دو یک بحث نیست بلکه هریک بر دیگری تأثیر می گذارد و در جامعه شناسی در قالب ارتباط جامعه و فرد از آن سخن می رود. در حقیقت،جامعه هویتی اعتباری و قراردادی دارد که بر افراد آن مؤثر بوده و ارزش ها و هنجار ها را تدوین می نماید. این ارزش ها و هنجارها گاهی به نحو تعیینی و زمانی به شکل تعیّنی محقق می شود. برخی اوقات ، مقرراتی وضع و بر طبق آن، ارزش هایی مشخص می گردد. مانند آن چه امروزه در جوامع بشری انجام می گیرد و قوای حکومتی تعیین می کنند چه چیز هنجار باشد و کدام، ارزش. برای مثال، در فرانسه حجاب را منع می کنند و در آمریکا لواط را جایز می شمارند و هیچ قبح برای این دو کار قائل نیستند. حال آن که در جمهوری اسلامی ایران، هر دو ممنوع است و تخلف از آن، جرم محسوب می شود. در این گونه موارد ، جامعه متأثر از فرد است. زیرا گروهی از حاکمان ، قانون گذاری و جامعه را موظف به انجام آن می کنند . البته این دسته احکام، ریشه در اعتقادات زمامداران دارد و گاهی هنجار ها و ارزش های پذیرفته شده توسط جامعه ( به نحو اعدادی و نه علیت تامه) موجب الزام حاکمان قرار می گیرد که بنابر فرض اخیر، جامعه موفق شده است تا بر فرد تأثیر گذارد. اما گاهی این گونه نیست. بلکه هنجارها و ارزش ها بر اثر گذشت زمان و بدون تقنین صورت می پذیرد. مانند آداب و رسوم اقوام. برای مثال در میان برخی اقوام، ازدواج دختر با کسی غیر از پسرعموی خود، نوعی جرم است و و مستحق مجازات. حال باید دید با وجود این گونه پیچیدگی در هنجار ها و ارزش ها و اهمیت تأثیر این دو در سبک زندگی یک جامعه، چگونه می توان هنجار های صحیح را تشخیص داد و ارزش های شایست را ترسیم نمود. ذکر چند نکته در این مجال، لازم به نظر می رسد:

  1. ارزش ها است که هنجار ساز است و ضد ارزشهاست که هنجار شکنی ها را مدیریت می نماید و مؤید بر آن، سیر هنجار در جوامع است و در صورت تأثیر هنجار های حاکمان ایجاد ارزش ها نیز تأثر آن ها از یک فرهنگ و ارزش خاص مشاهده می شود.
  2. برخی ارزش ها فطری است. مانند حیا و عفاف.
  3. اجتناب بلند مدت از ارزش های فطری، انسان را بدان بیگانه می سازد.
  4. بیگانه شدن با ارزش های فطری، ضد ارزش ها را به ارزش مبدل می سازد.
  5. تغییر ضد ارزش ها به ارزش های هنجار ساز،  سبب می گردد نظام اجتماعی کل، تغییر و تحول یابد و به دنبال آن، جامعه ای متفاوت به همراه افرادی گوناگون نسبت به محیط گذشته به پدید آید. این تفاوت، راه تکامل فردی و اجتماعی را آسیب می رساند.
  6. دین امری فطری است[۱] بنابر این، جدایی از ارزش های دینی، امری جز فراق از ارزش های فطری و متکامل انسانی نیست.

 بنابر آنچه گفته شد، سه ضلع درتکامل انسان مطرح میشود : فرد، جامعه و دین. هم فرد بر جامعه تأثیر می گذارد و هم جامعه آن را متأثر می نماید. نقش دین در این مجال، تعدیل سازی روابط فرد و جامعه و برافروختن چراغ هدایت فطرت خدا جوی انسان است. آن چه بیان شد، پیرامون تأثیردرون ساختاری جامعه بود؛ لیکن گاهی این تأثیر از آن سوی مرزها آغاز شده و تحول ایجاد می کند. برای شناخت بیشتر بدین مسئله باید ابتدا حدود جوامع را مشخص نمود. حضرت آیت الله مصباح یزدی پس از ذکر اقوال جامعه شناسان پیرامون این مطلب، جامعه واحد را چنین تعریف کرده اند: « بنابراین «جامعه واحد» مجموعه‌ای است از انسان‌هایی که باهم زندگی می‌کنند، کارهایشان مستقل و مجزای از یکدیگر نیست، بلکه تحت یک نظام «تقسیم کار» باهم مرتبط است، و آنچه از کار جمعی‌شان حاصل می‌آید، درمیان همه‌شان توزیع می‌شود. می‌توان گفت که این ملاک، از دیدگاه نظری، بلااشکال است؛ یعنی تقسیم کاراجتماعی و نتایج حاصل از آن می‌تواند وجه تمایز جوامع باشد، لکن ازلحاظ علمی، چین امری امکان‌پذیر نیست، مگراینکه حکومت واحد و استقلال سیاسی نیز درکار آید.

از این‌روست که بیشتر جامعه‌شناسان، برای تعیین حدود یک جامعه، حکومت واحد و استقلال سیاسی را به‌عنوان ضابطه‌ای پذیرفته‌اند. به عقیده این جامعه‌شناسان، منظور از «جامعه واحد» گروهی از مردم است که در یک نظام جداگانه سازمان یافته‌اند و امور آن را مستقل از نظارت بیرونی، اداره می‌کنند. »[۲] بنابر این، هر مجموعه ای خارج از این گروه، جامعه ای مستقل به شمار می آید و در صورت هرگونه تبادل با جامعه مزبور ، امکان انتقال فرهنگ و ارزش های خود را داراست.اگر این تبادل و انتقال بر مبنای پذیرش ارزش های فطری مشترک انسان ها باشد سبب تکامل می شود و در غیر این صورت، شاهد آشفتگی فرهنگی- اجتماعی خواهیم بود؛ زیرا تضادی عمیق میان مبانی و اصول این جوامع مطرح می گردد و همین امر، موجب عدم ثبات فرهنگی در یک کشور خواهد شد. مؤید بر این سخن، انتقال فرهنگ ضد ارزش اروپایی به ایران و تضاد آن با فرهنگ اسلامی-ایرانی ملت ما در چند سال اخیر است.

[۱]  ر.ک. علامه طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن،ج۱۶،صص۱۸۹-۱۹۳و آیت الله جوادی آملی ، عبدالله، فطرت در قرآن بخش یکم، فصل چهارم

[۲]   حضرت آیت الله مصباح یزدی، محمد تقی، جامعه و تاریخ از نگاه قرآن، صص۲۶-۲۷

این مقاله در لینک زیر نیز موجود است.

*طلبه حوزه علمیه قم و پژوهشگر دینی

لینک مرتبط/

مقاله ای در تبیین نسبت خدا و انسان

مقاله: الگوی تمدنی انسان شناسی اسلامی بر مدار تکاملی جامعه

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

You cannot copy content of this page