ویژه ها

چه مباحثی در باب ضرورت ازدواج وجود دارد ؟

گفتاری از حجت الإسلام عباسی

من مفصل راجع به ضرورت لزوم ازدواج صحبت کرده ام . در چند جمله مختصراً عرض میکنم. ازدواج اقتضای طبیعت انسان است و خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که دنبال زوج می رود  سبحان الذی خلق الازواجَ کلَّها : منزه است خدایی که موجودات را زوج آفریده . حیوانات و گیاهان و حتی در جمادات هم این زوجیت وجود دارد کسانی که ازدواج نمی کنند به هر حال ضررهایی را متحمل میشوند و از فوایدی محروم میشوند مثلا کسی که ازدواج نمیکند طبیعی است که تشکیل خانواده هم نمی دهند و وقتی خانواده تشکیل نشد اساس خانواده و بنیان خانواده متزلزل میشود و به تبع آن جامعه متزلزل میشود . چون جامعه را هم خانواده تشکیل میدهد و این یک ضرورت است و همان مشکلی است که الان غرب با آن مواجه است . زمینه شرارت در مجردها بیشتر است البته منظور ما این نیست که خدای نا خواسته آدمهای مجرد شرور و اهل گناه هستند . نه عرض کردم زمینه . لذا ما گاهی مجردهایی داریم که خیلی هم از نظر معنوی بالاتر از متأهل ها هستند و برعکس خیلی متاهل هایی داریم که پرهیزکاری را رعایت نمیکنند . زمینه شرارت در مجردها بیشتر است . رسول گرامی خطاب به شخصی به نام عکاف فرمودند : عکاف ازدواج کن و گرنه تو از گناهکاران خواهی بود . در مورد زمینه شرارت فرمودند : شرورترین امت من عذبها هستند . اینها ضررهای ازدواج نکردن است و ازدواج چقدر فایده دارد. ازدواج باعث حفظ دین و ارتقاء ایمان میشود . چقدر روایت داریم صواب نماز متاهل ار مجرد بیشتر است . غیر از این آرامشی که انسان پیدا میکند . من از جنس خودتان زوج هایی آفریدم تا در کنار هم آرامش گیرید. افراد مجرد ، بویژه خانم ها این آرامش و امنیت روانی را از دست میدهند . و خانم های خیلی بدنبال امنیت روانی هستند و این با ازدواج  امکان پذیر است . شخصیتی که جامعه به شخص متاهل میدهد بیشتر است . فرد متاهل در جامعه مورد تکریم قرار میگیرد و جامعه بیشتر او را قبول دارد و انسان ارتقا پیدا میکند احساس مسئولیت بیشتری بر دوششان آمده است و اگر خداوند هم فرزندی  بدهد تعداد افرادی که مسئولیت در مقابل آنها داریم ، بیشتر است . استعدادهایشان را به کار میگیرند و احساس هایی در انسان وجود دارد مثل محبت کردن ، خوب این با ازدواج امکان پذیر است وقتی ما ازدواج نکنیم به چه کسی می خواهیم محبت کنیم . البته مقداری به خواهر و پدر و مادر ولی بیشتر آن به همسر است . احساس مورد محبت قرا رگرفتن ، احساس تعلق داشتن به خانواده ها .

انگیزه هایی که مثلا برای اینکه بحرانهایی را که دارند پشت سر بگذارند یا اینکه از کسی جواب منفی شنیده اند و حالا حتماً می خواهند روی طرف را کم کند . با این انگیزه ازدواج می کند که تحت فشار دیگران است . این ازدواج تحمیلی که این انگیزه خوبی نیست و خیلی مشکلات درست میشود گاهی دیگرانی نیستند و خود انسان به خودش تحمیل می کند مثلا میخواهد روی طرف را کم کند و موارد متعد د دیگری عوامل خود تحمیلی . قبلاً می خوا سته با کسی ازدواج بکند  و نشده  و ارتباط را قطع کرده اما هنوز دلش پیش طرف است و طرف را هنوز دوست دارد ، ازدواج میکند که او را فراموش کند نه تنها مشکل حل نمیشود یک مشکل هم اضافه میشود . چون کسی که دلش با دیگری است چطور میتواند حقوق همسرش را رعایت کند . گاهی افسردگی حاد و شدید دارد یا دوقطبی است . میگوید من ازدواج میکنم که افسردگی ام را از بین ببرم . نه اینطور نیست . ازدواج قرص روان پزشکی نیست که مشکل شما را حل کند . او نیاز به روان پزشک دارد . دیده ام با کسی ارتباط عاطفی برقرار کرده و میخواهد ازدواج کند . می بیند آدم خوبی نیست . میگوید با او ازدواج میکنم و بعد او را اصلاح میکنم . زمان بدتر از این است که میخواهد دین و مذهب طرف را عوض کند . الان دو نفر در دانشگاه دل بهم داده اند بعد میفهمند دو دین یا مذهب متفاوت هستند و میگویند او را هم دین خود میکنم . این ها ریسک است و من صلاح نمی دانم ازدواج با این انگیزه ها اشکال دارد . خوب است با آن انگیزه های که عرض کردیم ازدواج کنیم .

منبع : آرشیوشبکه سه سیما

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

You cannot copy content of this page