ویژه ها

مروری بر روابط میان ایران و رژیم اشغالگر قدس

تاریخچه
کوروش در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، هنگامی که بابل را به تسخیر درآورد، یهودیان آن منطقه را که در بیداد ۶۰ ساله بابلیان اسیر بودند، آزاد کرد؛ این واقعه، قدیمیترین مورد ثبت شده از روابط ایران و یهودیان است که در کتاب عهد قدیم ثبت شده است.
در شهریورماه ۱۳۰۰ شمسی، رسیدگی به امور اتباع ایران در فلسطین از طرف وزیر امور خارجه وقت، «انتظام الملک» به طور موقت به «مشیر حضور» نماینده ایران در مصر واگذار شد. اما به علت کثرت مشغله سرکنسولگری ایران در قاهره، امور مربوط به فلسطین در سال ۱۳۱۳ شمسی به سرکنسولگری ایران در بیروت سپرده شد که در همان حال عهدهدار امور اتباع ایرانی در فلسطین نیز شد.
پس از چند ماه مکاتبه با دولت انگلستان، در اول شهریور همان سال، سرکنسولگری ایران در شهر بیتالمقدس تاسیس و «هاشم مکرم نورزاد» به سمت کنسول در فلسطین تعیین شد. در این دوران، اقدامات دولت ایران برای دفاع از حقوق اعراب در جامعه ملل از زمان عضویت دولت ایران در این جامعه چشمگیر بوده و اسناد جامع، نامههای تشکرآمیز مقامات فلسطینی و دول عربی نشانه پشتیبانی دولت ایران از فلسطینیها بود.
در سال ۱۳۲۶ امور مربوط به ایرانیان مقیم فلسطین به سرکنسولگری ایران در استانبول واگذار شد.
از سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۰ رفتار ایران درباره منازعه اعراب و رژیم اشغالگر قدس مبهم و دوپهلو بود. اما در اسفند سال ۱۳۲۸ شمسی، رژیم اشغالگر قدس را به صورت دوفاکتو (بالفعل و عملی) به رسمیت شناخت و به رفتار ابهامآمیز خود پایان داد. شناسایی دوفاکتو رژیم اشغالگر قدس در ۲۳ اسفند سال ۱۳۲۸ توسط محمد ساعد مراغهای، نخستوزیر وقت ایران اعلام شد، موضوع از طریق نماینده ایران در سازمان ملل به اطلاع نماینده رژیم اشغالگر قدس رسانده شد و سرکنسولگری ایران در بیتالمقدس تاسیس شد. در سال ۱۳۳۰ دولت مصدق، کنسولگری ایران در بیت المقدس را به درخواست نمایندگان مجلس منحل و رسیدگی به کار آن را به سفارت عمان محول کرد.
پس از جنگ اعراب و رژیم اشغالگر قدس در سال ۱۹۴۸، وضعیت زندگی یهودیان در عراق بهزعم آنان نامناسب شد و بسیاری از آنها به جنوب ایران مهاجرت کردند و در آنجا به مقامات مهاجرت یهود (آژانس یهود) در تهران معرفی شدند.
با سقوط دولت مصدق، روابط ایران و رژیم اشغالگر قدس تا زمان انقلاب اسلامی رو به گسترش نهاد و ایران بهعنوان یکی از مهمترین متحدان رژیم اشغالگر قدس مطرح شد. تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، رژیم اشغالگر قدس حداقل ۷۵درصد نیازهای نفتی خود را از طریق ایران این «گوهر تابناک» تامین میکرد.
 روابط میان ایران و رژیم اشغالگر قدس پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به شکلی بود که بنا به اعتقاد «داوید منشری» رئیس اسبق موسسه مطالعات ایران مدرن دانشگاه تلآویو، از آن میتوان به «روابط عاشقانه بدون سند ازدواج» یاد کرد. زیرا هرچند مناسبات میان دوکشور جنبه رسمی نداشت، اما روابطی کاملا نزدیک، بسیار وسیع و عمیق بین این دو کشور برقرار بود که نتیجه برخی از همکاریها، بسیار خیرهکننده بود.
دلایل همکاری پهلوی با رژیم صهیونیستی
دلایل چندی وجود داشت که محمدرضا پهلوی را تشویق به همکاری همهجانبه با رژیم اشغالگر قدس میکرد ازجمله:

 فقدان پایگاه مردمی و وابستگی رژیم به خارج؛

 مقابله با کشورهای عربی رادیکال؛

 استفاده از لابی قدرتمند یهودی در ایالاتمتحده؛

 از طرف مقابل، مزیتهای چندی وجود داشت که رژیم اشغالگر قدس را متوجه ایران میساخت:

 خروج از انزوای سیاسی ـ امنیتی و اقتصادی (استراتژی پیرامونی)؛

 نیاز به حمایت ایران در خاورمیانه و میان کشورهای اسلامی؛

 نیاز به وجود پایگاهی مطمئن و استراتژیک در منطقه خاورمیانه برای پشتیبانیهای اقتصادی، اطلاعاتی، عملیاتی؛

با این همه باید توجه داشت شاه و رژیم او از ترس مخالفتهای داخلی و خارجی، هیچگاه روابط رسمی و دیپلماتیک علنی با رژیم اشغالگر قدس برقرار نکردند و با وجود گسترش همکاریهای دو کشور در سالهای آخر عمر رژیم، همچنان تلاش میکردند این همکاریها سری و محرمانه باقی بماند.
آغاز همکاری
روابط ایران و رژیم اشغالگر قدس به دو دوره همکاری استراتژیک و خصومت آشکار تقسیم میشود؛ دوره محمدرضاشاه، دوره همکاری استراتژیک میان ایران و رژیم اشغالگر قدس است و دوره جمهوری اسلامی، دوره دشمنی آشکار میان ایران و رژیم صهیونیستی است.
روابط ایران و رژیم اشغالگر قدس در دوره شاه را باید در دو سطح تحلیل داخلی و بینالمللی بررسی کرد. نظام پهلوی از طریق کودتای نظامی با حمایت و دخالت مستقیم مشاوران نظامی آمریکایی تثبیت شده بود، بنابراین وابستگی استراتژیک به ایالاتمتحده داشت.
 دینی که محمدرضاشاه در قبال آمریکا داشت، حمایت از منافع آمریکا در منطقه خلیجفارس، خاورمیانه و بهویژه آسیای میانه و قفقاز بود که حوزه نفوذ رقیب بزرگ آمریکا یعنی اتحاد شوروی بود. به عبارت دیگر، آمریکاییها در یک موفقیت بزرگ توانسته بودند، همسایه جنوبی اتحاد شوروی را که بزرگترین کشور خاورمیانه هم بود، تحت نفوذ درآورند.
در دوره محمدرضاشاه و پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، آمریکا جایگزین استعمار پیر انگلیس در ایران شد. به تدریج آشکار شد که ایران و رژیم اشغالگر قدس از سوی طراحان استراتژی ایالاتمتحده به عنوان قدرت منطقهای متحد آمریکا در نظر گرفته شدهاند. آنگونه که هانتینگتون اشاره میکند، بر مبنای طرح آمریکا، قدرتهای غالب منطقهای یا «هیولاهای محلی» شروع به ایجاد شدن کردند: برزیل در آمریکای جنوبی، آفریقای جنوبی در جنوب آفریقا، رژیم اشغالگر قدس در خاورمیانه، ایران در خلیجفارس، هند در شبهقاره و ویتنام شمالی در هندوچین.
801452_877
در ابتدای تشکیل رژیم صهیونیستی، ایران از نخستین کشورهایی بود که (پس از ترکیه) اقدام به شناسایی دو فاکتو رژیم اشغالگر قدس در سال ۱۳۲۸ کرد و کنسولگری ایران در بیتالمقدس تشکیل شد. جلال آلاحمد پس از سفر به سرزمینهای اشغالی در سفرنامه خود دراینباره مینویسد:
«ایران از معدود کشورهای مسلمانی بود که با رژیم اشغالگر قدس روابط دیپلماتیک برقرار کرد و طبیعی است که این امر، باعث خرسندی خاطر حکومت رژیم اشغالگر قدس شد… برای رژیم اشغالگر قدس که در یک منطقه مسلماننشین از جهان، به کلی تک افتاده بود، چه چیزی طبیعیتر از اینکه دست دراز تنها کشور منطقه را که به سمتش دراز شده بود با شادی بسیار بفشرد. اما پشت این ظاهر طبیعی و در متن روابط پیچیده سیاست خارجی، این دوستی به ظاهر بیشائبه، پر از رمز و راز بود.»
همکاری میان رژیم پهلوی و رژیم اشغالگر قدس پس از به رسمیت شناختن این رژیم توسط ایران و عمدتا از سال ۱۳۳۳ (۱۹۵۴) یعنی دوران پس از مصدق آغاز شد. این تعاملات که در ابتدا در قالب همکاریهای محدود اقتصادی آغاز شده بود، به همکاریهای گسترده نظامی- امنیتی و تامین نفت رژیم اشغالگر قدس (بهویژه در دورههای بحرانی رژیم صهیونیستی همچون دوران جنگ با اعراب و تحریم نفتی غرب توسط اعراب) منتهی شد. اتحاد استراتژیک شاه و رژیم صهیونیستی از نیمه دوم دهه ۳۰ تا دهه ۵۰ شمسی (نیمه دوم دهه ۵۰ تا دهه ۷۰ میلادی) بود که ایران و رژیم اشغالگر قدس به عنوان بازوهای منطقهای آمریکا مطرح شدند.
در این دوران، این دو کشور در چند عرصه با یکدیگر همکاری کردند. در عرصه بینالمللی برجستهترین همکاری ایران و رژیم اشغالگر قدس، در قضایای مربوط به فلسطین بهویژه جنگهای اعراب و رژیم اشغالگر قدس و تامین نفت رژیم اشغالگر قدس از سوی شاه بود.
 همکاری ساواک و موساد، دخالت نظامی و اطلاعاتی ایران و رژیم اشغالگر قدس در مسائل منطقهای به طور آشکار و نهان و خرید تسلیحات از رژیم اشغالگر قدس، نمونههایی از همکاریهای دو رژیم بود. روابط این دو نظام بیشتر در دو چارچوب اقتصادی – استراتژیک (نفت) و نظامی – امنیتی بوده است.
آنچه در اینجا به عنوان همکاریهای نظامی ایران و رژیم اشغالگر قدس مورد مطالعه قرار گرفته، عبارت است از آموزش نیروهای نظامی و اطلاعاتی ایران و مبادله اخبار میان دو کشور، کمک نظامی – اقتصادی (نفت) – اطلاعاتی (در زمینه اعراب و گروههای مبارز فلسطینی) ایران به رژیم اشغالگر قدس، خرید تسلیحات از رژیم اشغالگر قدس، دخالتهای نظامی – اطلاعاتی ایران و رژیم اشغالگر قدس بهویژه در عراق، دخالت نظامی ایران در شورش داخلی عمان و همکاری ایران و رژیم اشغالگر قدس به منظور بهرهبرداری از جنگ داخلی یمن.
همکاریهای نظامی
در عرصه نظامی، چهارگونه همکاری میان ایران پهلوی و رژیم اشغالگر قدس انجام پذیرفت. نخست، آموزش نیروهای نظامی ایران از سوی این رژیم؛ دوم، همکاریهای امنیتی میان ساواک و موساد؛ و سوم، خرید تسلیحات از رژیم اشغالگر قدس و چهارم، عملیات مشترک نظامی – امنیتی ایران و رژیم اشغالگر قدس که به صورت پنهان و آشکار در خاورمیانه انجام پذیرفت. این همکاریها در سه مورد عراق، عمان، یمن با دخالتهای نظامی آشکار همراه بود و در دیگر موارد به صورت مبادله اخبار اطلاعاتی – امنیتی و سیاست مداخله پنهان (ارسال اسلحه، آموزش نیروهای نظامی و کمکهای مالی) بود.
ایران و رژیم اشغالگر قدس از نظر همکاریها دارای دو بعد داخلی و بینالمللی بودند. مهمترین آثار این همکاری در عرصه داخلی، استفاده سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) از تجربیات سازمان اطلاعاتی موساد بود.
در عرصه بینالملل، رژیم پهلوی با این شعار که «دشمن دشمن من، دوست من است» بیش از هر چیز به دنبال متحدی در برابر اعراب بود که با نقش منطقهای ایران در منطقه هماهنگ باشد. به دلیل حمایت آمریکا از رژیم اشغالگر قدس، دوستی با این رژیم دقیقا در راستای منافع مشترک ایران و آمریکا یا به عبارت دیگر، سیاستهای کلی واشنگتن بود.
1 (1)
همکاری اطلاعاتی
حسین فردوست، موساد را پس از سیا، فعالترین سرویس اطلاعاتی خارجی میداند که در ایران حضور گسترده داشت. این موضوع نشاندهنده اهمیت جایگاه ایران در راهبرد پیرامونی رژیم اشغالگر قدس است که در آن سازمانهای اطلاعاتی این رژیم به عنوان دست پنهان سیاستگذاران به ایفای نقش پرداختهاند.
آغاز همکاری اطلاعاتی میان ایران و رژیم اشغالگر قدس یا به عبارت صحیحتر، موساد و ساواک به سال ۱۹۵۷/۱۳۳۶ بازمیگردد. هنگامی که لوی اشکول، وزیر دارایی رژیم اشغالگر قدس برای مذاکره و عقد قرارداد تجاری وارد تهران میشود و مورد استقبال تیمور بختیار، نخستین رئیس ساواک قرار میگیرد. اشکول سپس در مهمانسرای ساواک اقامت میکند سپس در اکتبر سال ۱۹۵۷، تیمور بختیار در سفر پاریس خود با یعقوب تسور، سفیر رژیم اشغالگر قدس در فرانسه ملاقات میکند که این ملاقات مورد توجه بنگورین و دیگر مقامات رژیم صهیونیستی قرار میگیرد.
 ماه بعد، نوامبر سال ۱۹۵۷ تیمور بختیار با ایسر هارل، رئیس وقت ایستگاه موساد در رم و رئیس آینده موساد ملاقات میکند و طی این ملاقات، طرفین به توافقی جدی برای آغاز سریع روابط اطلاعاتی دست مییابند.
حدود یک ماه پس از این ملاقات، یعقوب کاروز، نماینده موساد به طور مخفیانه وارد تهران شد تا با مقامات ساواک و احیانا دیگر مقامات کشور درباره راههای گسترش روابط اطلاعاتی موساد و ساواک گفتوگو کند. مدتی پس از آن و در پی آشکار شدن وحدت مصر و سوریه در فوریه سال ۱۹۵۸ و نیز به دنبال وقوع کودتا در عراق و خروج این کشور از پیمان بغداد، ایران و رژیم اشغالگر قدس در گسترش روابط اطلاعاتی جدیت بیشتری نشان دادند و همزمان با آن، روابط اطلاعاتی آن دو با ترکیه و اتیوپی بیش از پیش تقویت شد.
 شاه به بنگورین، نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس پیغام داد که برای گسترش هر چه بیشتر روابط اطلاعاتی دو کشور از کانال موساد و ساواک آمادگی تام دارد و مایل است روابط دو کشور در زمینههای مختلف اقتصادی و مبادلات تجاری و… ارتقا یابد. به دنبال این تحولات، دکتر زوی دوریل به نمایندگی از اتاق بازرگانی رژیم اشغالگر قدس وارد تهران شد تا دفتری در تهران افتتاح کند و این مقدمهای برای ورود مئیر عزری، یهودی ایرانیالاصل به ایران و افتتاح نمایندگی غیررسمی سیاسی رژیم اشغالگر قدس در تهران شد. عزری که کمتر از ۱۰ سال پیش از این به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کرده بود، پس از ورود به تهران خود را ایرانی معرفی کرد که بار دیگر به زادگاهش بازگشته است. مئیر عزری حدود ۱۵سال سفیر (غیررسمی، رژیم اشغالگر قدس در ایران سفارت رسمی نداشت) در ایران بود.
ملاقاتهای نهایی روسا و مدیران ساواک و موساد برای آغاز همکاری اطلاعاتی در روز دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۳۹ صورت گرفت و توافق حاصل شد.
از اوایل دهه ۱۳۴۰ و همزمان با ریاست سرلشگر حسن پاکروان بر ساواک روابط موساد و ساواک گسترش یافت و با مدیریت سیا، موساد نه به عنوان سرویس جایگزین بلکه به مثابه سرویس مکمل و در عین حال پرتوان به جمع سرویسهای دوست و همگرا در ایران و خاورمیانه پیوست.
سپس شاه موافقت کرد، موساد در بخشهای غربی و جنوبی کشور چند ایستگاه اطلاعاتی دایر کند. بنابراین موساد با همکاری ساواک در اوایل دهه ۱۳۴۰ سه ایستگاه در استانهای خوزستان (اهواز)، ایلام (ایلام) و کردستان تاسیس کرد.
موضوعی که همکاری موساد و ساواک را تسریع میکرد، پشتیبانیهای آموزشی موساد به ماموران ساواک سپس تا حدودی پشتیبانی تامین تجهیزات اولیه مورد نیاز فعالیت اطلاعاتی برای ساواک بود.
در اوایل سال ۱۳۴۵، رژیم اشغالگر قدس، پیشنهاد ارتباط و همکاری بین دو سازمان موساد و ساواک را طی طرحی با نام کریستال (بلور) به منظور استخدام منابع در تهران و اعزام آنان به کشورهای هدف مطرح کرد.
 اسناد ضدجاسوسی نشان میدهد که در این طرح، رژیم اشغالگر قدس با استفاده از امکانات ساواک به استخدام منابع عمدتا عربی اقدام میورزیده است. روند این همکاریها عموما به گونهای یکجانبه و به نفع رژیم اشغالگر قدس به انجام رسیده است؛ به گونهای که نارضایتی ماموران ساواک را به‌‌همراه داشته، اما به دلیل حمایت مراتب بالاتر این همکاری ادامه مییابد.
0-1760-8588413059985747704-25244052-2_1_-1
همکاری پهلوی و موساد
یعقوب نیمرودی، مامور موساد در ایران در گفتوگویی با یک روزنامهنگار رژیم اشغالگر قدس درباره عمق و گستره فعالیتها و اقدامات صهیونیستها در ایران گفته است: «اگر یک روز به تو اجازه دهند که از کارهایی که ما در تهران انجام دادهایم، آگاه شوی، از آنچه میشنوی وحشت خواهی کرد. حتی نمیتوانی آن را تصور کنی.»
به طور کلی این همکاریها را میتوان به شکل زیر دستهبندی کرد:

 همکاریهای اطلاعاتی ایران و رژیم اشغالگر قدس در سطح منطقهای؛

در دوره محمدرضاشاه، ایران با بسیاری از کشورهای خاورمیانه، همکاری دوجانبه امنیتی برقرار کرد و در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی در دو سازمان امنیتی منطقهای (پیمان بغداد و سنتو) شرکت کرد. اعضای سنتو همپیمانان آمریکا بودند و در برابر سازمان نظامی- امنیتی ورشو که کشورهای بلوک شرق عضو آن بودند، تشکیل شد. گرچه آمریکا مستقیما در روابط امنیتی- نظامی درگیر نبود ولی شاه را تشویق میکرد وارد این پیمانها شود ولی شاید بتوان گفت ایجاد روابط متنوع امنیتی غیررسمی، بیش از سنتو در امنیت رژیم شاه موثر بوده است.
مهمترین این روابط، پس از روابط امنیتی با آمریکا، روابط امنیتی ایران و رژیم اشغالگر قدس بود. این همکاریها اساسا از آنرو به وجود آمد که ایران و رژیم اشغالگر قدس، از شوروی، عراق، مصر و سوریه به عنوان دشمنان مشترک واهمه داشتند و به همین بهانه، همکاری اطلاعاتی – امنیتی علیه اتحاد شوروی و کشورهای عربی را آغاز کردند.
برخی از منابع از برنامهریزی هماهنگ سیا و ام آی۶ برای سوق دادن ساواک به سوی رژیم اشغالگر قدس (در راستای طرحهای خاورمیانهای آمریکا) خبر میدهند.
موساد به دلیل آنکه اعضای سرویسهای مختلف خود را از میان یهودیان شاغل در سرویسهای اطلاعاتی اروپا و آمریکا برگزیده بود، از ورزیدهترین افراد و قابلیتهای بالایی در عملیات اطلاعاتی برخوردار بود. موساد، تواناییهای عملیاتی بالایی در منطقه داشت و به دلیل جنگهای چهارگانهای که با اعراب انجام داد، نیاز و انگیزه بالایی نیز برای اینگونه عملیاتها داشت. تعداد بیشماری از ایرانیان، ازجمله کسانی که در جریان امور قرار داشتند، گزارش کردهاند که صهیونیستها بر شیوه کار ساواک نظارت داشتند.
به تدریج ساواک در زمینه آموزش به خودکفایی رسید و توانست استادان کافی تربیت کند، ولی رابطه با اسرائیل قطع نشد و در برنامههای آموزشی که صهیونیستها به ساواک میدادند، گاهی از استادان صهیونیست دعوت به عمل میآمد و گاهی هیاتهای ۵، ۶ نفره در مواردی که استاد مربوطه نمیتوانست به تهران بیاید، به رژیم اشغالگر قدس اعزام میشد. از این جمله میتوان به آموزش روسای نمایندگیهای ساواک در خارج از کشور، توسط استادان دعوتی از اسرائیل در عالیترین سطح اشاره کرد. سرویسهای اطلاعاتی ایران و رژیم اشغالگر قدس در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ روابط رسمی با دستگاه اطلاعاتی ترکیه برقرار کردند.
این سازمان که به نام «سهجانبه» مشهور شد، طی جلسات منظمی که برقرار میشد، به عرصه تبادل اطلاعات ایران، رژیم اشغالگر قدس و ترکیه در زمینه فعالیتهای شوروی و کشورها – گروههای تندرو عرب در خاورمیانه، تبدیل شد و این اطلاعات برای هر سه کشور عضو بسیار مفید بودند.
 البته بیشتر همکاریها میان سازمانهای اطلاعاتی ایران و رژیم اشغالگر قدس، خارج از سازمان سهجانبه به انجام میرسید. افزون بر عراق، ساواک و موساد همکاریهای قابلتوجهی درباره دیگر کشورهای عربی منطقه به انجام میرساندند. از آنجمله اطلاعاتی بود که جاسوسان ساواک در سراسر کشورهای عربی درباره سازمانهای مبارز فلسطینی و بهویژه «الفتح» جمعآوری میکردند و در اختیار رژیم اشغالگر قدس میگذاشتند.
ایران و رژیم اشغالگر قدس در این راه با ترکیه همراه بودند. اطلاعات مربوط به تندروهای عرب و اتحاد شوروی، از دیگر اخباری بودند که بین ایران، ترکیه و رژیم اشغالگر قدس مبادله میشدند.
عملیات دموکلس
پیش از آغاز این جنگ، استراتژی پیشدستانه و بازدارندگی توسط سازمانهای اطلاعاتی رژیم اشغالگر قدس در سوریه و مصر به انجام رسیده بود؛ این استراتژی بعدها به صورت ویژه، «دکترین بگین» نام گرفت. در این سالها در راستای استراتژی فوق، سازمانهای اطلاعاتی وظیفه داشتند در همکاری تنگاتنگ با سیاستگذاران از دستیابی کشورهای متخاصم به فناوریهای حساس و پیشرفته جلوگیری کنند. ازجمله نمونههای این اقدام، میتوان از عملیات دموکلس نام برد.
لوتز که اصلیتی آلمانی داشت، با هویت جعلی افسر اسبق نازی در آفریقا، مرکز اسبسواریای را در حاشیه رود نیل، با فاصلهای نهچندان دور از پایگاهی نظامی که متخصصان آلمانی در آن مشغول پروژه ساخت موشک برای مصر بودند، تاسیس کرد. دو موشک الخیر (که در برخی منابع «القاهره» عنوان شده) و الظفر که برد زیادی داشتند و قادر بودند اهدافی در جنوب لبنان را هدف قرار دهند در این تاسیسات در حال ساخت بود.
در حقیقت لوتز در زمان جنگ در خدمت ارتش انگلیس بود و در کنار آن، برای تشکیلات هاگانا نیز فعالیت نظامی میکرد. گرچه همسرش در اسرائیل بود، ولی با زنی آلمانی ازدواج کرد تا پوشش خود را تکمیل کند. لوتز در نهایت در فوریه ۱۹۶۵ پس از اجرای طرح اسرائیل در عقیم ساختن پروژه موشکی مصر دستگیر شد. به کمک اطلاعات لوتز، دکتر «هینز کراگ» که با همکارانش برای ساخت موشکهای مصری دعوت شده بودند، طی عملیاتی در مونیخ در سپتامبر سال ۱۹۶۲ ترور شد. دو ماه بعد در ۲۷ نوامبر سال ۱۹۶۲، یکسری بمبهای پستی از آلمان به آدرس دفاتر تکنیسینهای آلمانی در قاهره پست شد. قبلا توسط یکی از همین بمبها در سال ۱۹۵۶، دو نفر از افسران مصری مسوول نفوذ مجاهدین فلسطینی از غزه به داخل فلسطین اشغالی کشته شده بودند. یکی از بستهها به آدرس «ولفگانگ پیلز» یکی از مهندسان متبحر ساخت موشک ارسال شد که منشی وی را به شدت مجروح کرد. بسته دیگر، پنج کارگر محلی را هنگامی که آن را میگشودند، کشت. در فوریه سال ۱۹۶۳، دکتر «هاینس کلین واچر» (متخصص الکترونیک) هنگام بازگشت به خانه، توسط یک آدمکش که از سوی «شامیر» معرفی شده بود، هدف گلوله قرار گرفت.
موساد به طور گستردهای در سازمان امنیت مصر نفوذ کرده بود و این زمانی مشهود شد که یکی از ماموران موساد به نام «یوسف بن گال» در سوئیس به اتهام تهدید دختر پروفسور «پل گورک» از نخستین متخصصانی که برای ساخت موشکهای مصری به این کشور مسافرت کرده بودند دستگیر شد. هنگام دستگیری بن گال معلوم شد وی همراهی اتریشی به نام دکتر «اتو جوکلیلک» دارد که برای ساخت تجهیزات جنگی در خدمت قاهره است. «جوکلیلک» که از سوی موساد استخدام شده بود، در سفری به اسرائیل، جزئیات کامل پروژه محرمانه موشکی مصر را گزارش کرده بود. هر دو نفر دستگیر و به جرم تهدید دختر پروفسور به دو ماه زندان محکوم شدند. در واقع، موساد از این دادگاه به عنوان مرکزی برای افشای علنی مشارکت دانشمندان آلمانی در پروژههای «جمال عبدالناصر» استفاده کرد. این امر باعث تنش در روابط اسرائیل و آلمان شد.
سرویس اطلاعات مصر توسط یک منبع، از جاسوسی لوتز مطلع شد و وی را دستگیر کرد. علت دستگیری لوتز، همانند «کوهن» بیتوجهی به نکات حرفهای ذکر شده است. لوتز به حبس ابد محکوم شد که در فوریه سال ۱۹۶۸ با اسرای جنگی مصر مبادله شد. پس از اجرای این عملیات که به عملیات دموکلس مشهور شد، برنامه موشکی مصر عقیم ماند. فرد کلیدی در عملیات دموکلس، «اسحاق شامیر» بود. او وظیفه داشت برخی از عملیاتها را که معمولا شامل ترور افراد میشد، اداره کند.
ربودن میگ ۲۱ از عراق
از دیگر موفقیتهایی که اسرائیل به کمک موساد کسب کرد، استخدام خلبانی عراقی و طراحی و اجرای فرار وی به همراه هواپیمای میگ ۲۱ در ۱۵ آگوست سال ۱۹۶۶بود. این عملیات، علاوه بر آنکه نیروی هوایی اسرائیل را با کشف ویژگیهای این هواپیما در موضع برتر قرار میداد، غربیها را نیز از فناوری آن آگاه میساخت؛ دستاورد شوروی که با دوبرابر سرعت صوت حرکت میکرد. طرحهای متعددی برای سرقت یک فروند میگ آماده شد که در نهایت قرار شد، مقر موساد در تهران یک خلبان عراقی که زمینه خیانت به کشورش را دارد، شناسایی کند.
عملیات اپرا: بمباران تاسیسات هستهای عراق
در هفتم ژوئن سال ۱۹۸۱، هشت فروند جنگنده اف۱۶ و شش فروند هواپیمای اف۱۵ نیروی هوایی اسرائیل به عراق حمله کرده و رآکتور هستهای تموز-۱ در اوسیراک نزدیک بغداد را نابود کردند. نام رمز این عملیات، «اپرا» گذاشته شده بود. در نوامبر ۱۹۷۵، فرانسه با تامین دو دستگاه رآکتور یکی در حد تحقیقاتی و دیگری به ظرفیت ۷۰مگاوات برای عراق موافقت کرد. «بگین» در جلسهای با سران جامعه اطلاعاتی، نابودی تواناییهایی هستهای عراق را یکی از اهداف ملی عالی اسرائیل برشمرد و از آنان خواست تا اطلاعات لازم درباره پروژه هستهای عراق معروف به تموز را جمعآوری کنند. او دکترین جدید اسرائیل را که با نام «استراتژی بگین» شناخته میشود، نهادینه کرد: «اسرائیل به هیچ کشور عربی یا متخاصم اجازه نخواهد داد به توانایی هستهای تهاجمی مجهز شود.»این استراتژی   برای سالها از سوی سردمداران رژیم صهیونیستی در قالب جلوگیری از دستیابی کشورهای عربی به تسلیحات و فناوریهای راهبردی در راستای استراتژی پیشدستی و بازدارندگی به انجام رسیده بود. از نظر بنگورین، انحصار اتمی رژیم اشغالگر قدس الزامی بود. به این ترتیب، رژیم اشغالگر قدس هر جا و هر زمان لازم بود هر کاری انجام دهد تا تنها قدرت هستهای در خاورمیانه باقی بماند؛
سرویسهای مخفی به سرعت دست به کار شدند. یک تیم از ماموران در نخستین هفته آوریل ۱۹۷۹ از مبادی مختلف وارد تولون فرانسه شدند. هدف این گروه، انباری در شهر ساحلی لا سینهـ سرـ مر بود؛ جایی که دو دستگاه از رآکتور هستهای برای بارگیری به عراق نگهداری میشد. این تجهیزات منفجر میشوند بدون آنکه ردپایی از عوامل برجا بماند. گرچه گروه بومشناسی فرانسه مسوولیت بمبگذاری را برعهده گرفت، ولی سرویس اطلاعات فرانسه به سرعت مسوولیت آن را متوجه اسرائیل و بهخصوص موساد کرد. با آنکه بگین امیدوار بود فرانسه از ارسال تجهیزات اتمی به عراق منصرف شود، ولی دولت فرانسه اعلام کرد که به قرارداد خود با عراق پایبند است و دستگاههای جدید را برای عراق تهیه خواهد کرد. بگین به موساد و امان دستور داد با هماهنگی رئیس ستاد مشترک «رافائل ایتان» حمله نظامی را مورد بررسی قرار دهند. ژنرال ایتان دستور ساخت یک مدل کامل از رآکتور عراق را براساس گزارشهای جاسوسی صادر کرد تا بمباران هوایی آن مورد تمرین قرار گیرد.
در کنار این، در ژوئیه ۱۹۸۰ تیمی از موساد، پروفسور یحیی المشد را در آپارتمانش در پاریس به قتل رساندند. وی یک فیزیکدان هستهای بود که بهتازگی موافقت خود برای فعالیت در عراق را اعلام کرده بود.
او مذاکراتی را با عراق به انجام رسانده بود تا این کشور جایگزین ایران در تاسیسات غنیسازی یورودیف فرانسه شود. قبلا نیز در سال ۱۹۷۸ به وی حمله تروریستی شده بود. هنگامی که او افسر تبادل فنی با فرانسه جهت خرید تجهیزات رآکتور تحقیقاتی اوسیراک در نزدیکی بغداد شده بود. اما در جامعه اطلاعاتی نیز عدهای مانند «شیمون پرز» از حزب کارگر که در آستانه انتخابات نگران افزایش محبوبیت بگین در نتیجه حمله به عراق بود، با این اقدام مخالف ورزیدند. ازجمله این مخالفان میتوان به «هوفی»، رئیس موساد و «شلومو گازیت» رئیس امان که جای خود را متعاقبا در فوریه سال ۱۹۷۹ به «یهوشوا ساگوی» داد، نام برد. آنان اعتقاد داشتند حمله به تاسیساتی که هنوز تا مرحله به ثمر نشستن، فاصله زیادی دارد، میتواند خطراتی جدی را به دنبال داشته باشد. ازجمله اینکه تهاجم میتواند به جنگ میان دو کشور ایران و عراق خاتمه بخشد و دو کشور را که دشمن مشترکی به نام اسرائیل دارند، متحد کند. همچنین ممکن است جامعه جهانی تهییجشده و به محکوم کردن اسرائیل روی آورد. حمله سه روز قبل از برگزاری انتخابات اسرائیل انجام شد و بگین برای دومین بار نخستوزیر شد. گفته شده فرانسویها گرچه به طور علنی در مورد حمله رژیم اشغالگر قدس به تاسیسات اتمی عراق اظهارنظر نکردند، اما سالها بعد پذیرفتند که تصمیم رژیم اشغالگر قدس درست بوده است. رژیم اشغالگر قدس، پیش از این عملیات در راه عقیم ساختن دستیابی عراق به انرژی اتمی، اقدامات متعدد دیگری را نیز به انجام رسانده بود. یکی از این اقدامات ترور «یحیی المشد» کارشناس هستهای مصری بود که به نظر میرسد نقشی اساسی در پروژه هستهای عراق ایفا میکرد. المشد در ماه ژوئن سال ۱۹۸۰ در اتاق هتلی در فرانسه به قتل رسید. پلیس فرانسه هیچ ردی از قاتلان به دست نیاورد.
اسلحه برتر عراق
پس از اتمام جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ (۱۹۸۸) مشخص بود که هر دو کشور با تواناییهایی که در اختیار دارند و با فراغت بالی که به دست آوردهاند، تهدیدهای جدید و جدیای برای رژیم اشغالگر قدس محسوب خواهند شد. با این حال، تاریخ مصرف «صدام» به سر آمده بود. از اینرو تحلیلگران امان و موساد به طور جدی روی عراق و صدام متمرکز شدند و طراحان استراتژیک اسرائیل دو فعالیت را مدنظر قرار دادند؛ اول آنکه جامعه اطلاعاتی اسرائیل با تمرکز کامل روی عراق در راستای دکترین بگین به شناسایی تمامی تجهیزات نظامی این کشور بپردازند. دوم، آمادگی برای تهاجمی دیگر به عراق را ساماندهی کنند. در این سالها صدام با به خدمت گرفتن «جرالد وینسنت بول» ، متخصص کاناداییالاصل تسلیحات، اقدام به ساخت توپی دوربرد معروف به «اسلحه برتر» تحت پروژهای به نام «بابل» کرد که یک متر (۳۹ اینچ) قطر و حدود ۱۵۰ متر (۵۰۰ فوت) طول و ۲۱۰۰ تن وزن داشت و برآورد میشد که بزرگترین اسلحه جهان باشد و قادر بود ۲۰۰۰ کیلوگرم (۴۴۰۰ پوند) جرم را به اهدافی در فاصله ۱۲۰۰ مایلی را هدف قرار دهد. در ۲۲ مارس ۱۹۹۰، جنازه بول ۶۲ ساله جلوی آپارتمان محل سکونتش در بروکسل که با دو گلوله ۶۵/۷ میلیمتری به قتل رسیده بود، پیدا شد که پلیس بلژیک آن را عملیاتی حرفهای گزارش کرد.
ترور دانشمندان عراقی
طبق گزارش روزنامه کیهان به نقل از گزارش امنیتی ویژه سال ۲۰۰۸ که توسط وزارت امور خارجه ایالاتمتحده منتشر شده، موساد با همکاری نظامیان آمریکایی در عراق طی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ بیش از ۳۵۰ دانشمند هستهای و ۲۰۰ استاد دانشگاه این کشور را ترور کردهاند. این ترورها را باید بخشی از استراتژی بگین رژیم اشغالگر قدس به شمار آورد.
تهاجم به سوریه
در ششم سپتامبر ۲۰۰۷، (۱۵ شهریورماه ۱۳۸۶) منطقهای در شمال سوریه (حدود ۳۰۰ مایلی شمال شرقی دمشق) موسوم به صحرای دیرالزور که ادعا میشد برنامه هستهای مشترک سوریه و کرهشمالی در آنجا به اجرا درمیآید، مورد تهاجم قرار میگیرد. گرچه انجام هرگونه فعالیت هستهای توسط سوریه رد شده، اما بنا به اظهارات کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه اسبق ایالاتمتحده علاوه بر عکسهای ماهوارهای که نشاندهنده ساخت تاسیسات هستهای مشابه تاسیسات یونگ بیون کره شمالی هستند، ماموران سیا توسط جاسوسان خود از این تاسیسات موسوم به الکبر عکسبرداری کرده بودند. با آنکه رژیم اشغالگر قدس تاکنون مسوولیت حمله به این تاسیسات را نپذیرفته، اما بنا به اسناد منتشر شده در سایت ویکیلیکس در اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی، ایالاتمتحده اعتقاد دارد که تهاجم به تاسیسات احتمالی سوریه توسط رژیم اشغالگر قدس به انجام رسیده است. این عملیات را به راحتی میتوان در زمره فعالیتهای رژیم اشغالگر قدس ذیل استراتژی بگین تعریف کرد. گفته میشود در این حمله، هشت فروند جنگنده اف۱۶ مشارکت داشتند. در همین سال ۲۰۰۷، یک مهندس هستهای مصری به نام محمودسعید صابر علی، به جرم جاسوسی برای مصر به حبس ابد محکوم شد. وی اعتراف کرد از آژانس اتمی مصر برای رژیم اشغالگر قدس مواردی را گزارش کرده است. در آگوست سال ۲۰۰۸ نیز ژنرال سلیمان، مشاور حافظ اسد در تراس ویلای خود در سواحل مدیترانهای سوریه با اصابت یک گلوله به قتل رسید.
منبع : سایت وزارت اطلاعات
لینک مرتبط/

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

You cannot copy content of this page