آسمان شماره ۶۹ یک پرونده از مطالب خود را به جبهه پایداری اختصاص داده است، این پرونده با عنوان «پایداری علیه روحانی» در ابتدای مجله و پس از فصل راهبرد قرار دارد که تحلیل محتوای این پرونده به ظاهر ساده، دستیابی به لایههای پنهان استراتژیک آن را میسر میسازد.
به گزارش بصیرت جویان به نقل از برهان ، آسمان شماره ۶۹ یک پرونده از مطالب خود را به جبهه پایداری اختصاص داده است. این پرونده با عنوان «پایداری علیه روحانی» در ابتدای مجله و پس از فصل راهبرد قرار دارد که خود نشان دهنده میزان اهمیت آن است و ضرورت تحلیل محتوای آن را ایجاب میکند. اما تحلیل محتوای این پرونده به ظاهر ساده، دستیابی به لایههای پنهان استراتژیک آن را میسر ساخته که در ادامه ملاحظه خواهید کرد:
لایه اول: دام استراتژیک اصلاحطلبان برای اصولگرایان
اولین چیزی که در این پرونده مخاطب را به خود جذب میکند استفاده از عنوانهایی چون «تنش در راه است»، «مهمترین تشکیلات سیاسی مخالف دولت روحانی» است که قرار دادن آن در کنار عنوان پرونده به وضوح نشان از هدفمند بودن این نامگذاری دارد. اما هدف از این نامگذاری میتواند یک نوع رقیبسازی علیه جریان دولت و اصلاحات باشد.
وجود یک دشمنی استراتژیک در رقابت سیاسی این امکان را برای طرفین ایجاد میکند که بتوانند تقصیر کمکاریهای خود را به پای خردهگیریهای حریف بنویسند و افکار عمومی را به نفع خود حفظ و بسیج کنند. یکی دیگر از کارکردهای این دشمنی میتواند ایجاد یک جنجال ساختگی برای جلب توجه افکار عمومی و انجام اقدامات حاشیهای و هدفمند باشد.
با توجه به اینکه جریانات دولت و اصلاحات در حال حاضر رقیب و دشمن جدی در عرصه تئوری و عمل ندارند و رفتارهای آنها مستقیم و در فضای تک صدایی توسط مردم رصد میشوند مطلوب آن است که دشمنی در این فضا داشته باشند و مطلوبتر آن است که دشمن را خودشان انتخاب کنند.
حال اگر این مطلوب را در کنار اقدام نشریه آسمان، که متعلق به یک جریان دوزیست اصلاحطلب – کارگزارانی است، در باز کردن یک پرونده با این عنوان جنجالی برای یک طیف سیاسی که در حال حاضر در سکوت سیاسی به سر میبرد بگذاریم متوجه ارتباط معنیدار آن خواهیم شد که در واقع دام استراتژیک اصلاحطلبان برای اصولگرایان است.
اما «چرا پایداری؟». پاسخ این سؤال در دل پرونده نهفته است و از زبان عبدالرضا داوری نقل میشود. در واقع علت این انتخابات «حمله بد»، «حمله ضعیف»، «کنشهای غیر هوشمند»، «کنشهای احساسی» منتسبان به جبهه پایداری است.
– قرارگیری آیت الله هاشمی رفسنجانی در موضع «مظلومیت» برای بازسازی وجهه یک خاندان، تنها بر اساس نوع کنش یا واکنش رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به نتیجه مطلوب نمیرسید. این استراتژی علاوه بر آنکه به تاکتیک «دفاع خوب» تکیه داشت به تاکتیک «حمله بد» نیز نیازمند بود. در واقع اگر افکار عمومی به این باور میرسید که هجمه کنندگان علیه آیت الله و خاندانش کسانی هستند که چارچوبها و داربستهای عرف و شرع و اخلاق را برای تخریب آیت الله هاشمی رفسنجانی شکستهاند، طبیعتاً میتوان زیر سایه چنین باوری حتی انتقادات مستند و منطق محور هم مصون ماند! در این دوره، جبهه پایداری با توسل به تاکتیک «حمله بد» علیه آیت الله و خاندان هاشمی رفسنجانی، خواسته یا ناخواسته در مسیر استراتژی بازسازی وجهه خاندان هاشمی رفسنجانی با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به اتحادی استراتژیک رسید.
لایه دوم: القای خط تخریب پایداری علیه دولت
استفاده از عنوان «رگبارهایی که خبر از توفان میدهد» نه تنها القا میکند که امروز یک خط تخریبی فعال است، بلکه نوید تشدید آنرا در آینده میدهد. در حقیقت این عنوان یک خط روانی است که دولت نیز از آن به قوت استفاده میکند و نقدها را با برچسب در نطفه خفه میکند. از طرفی دیگر آنچه که امروز دولت از آن با عنوان تخریب یاد میکند قابل قیاس با تخریبهای اصلاحطلبان علیه احمدینژاد نیست.
در بخشهایی از این پرونده القای این خط به راحتی قابل استخراج است، به طور مثال:
– این تشکل (پایداری) به سرعت جایگاه خود را در مناسبات دولت آینده به عنوان مخالف تعریف کرد.
– مخالفتهای این جریان از مجلس و از سوی نمایندگان منتسب به جبهه پایداری آغاز شد.
– این تشکل سیاسی در بیانیهای که به مناسبت انتخابات صادر کرد؛ خط و نشانهای خود برای چینش کابینه را نشان داد. پس از آن نیز اکثر مخالفتها با وزرای پیشنهادی حسن روحانی در پارلمان با حمایت این جبهه صورت میگرفت.
– این جریان (پایداری) بیشترین مخالفت را با محمد علی نجفی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش و میلی منفرد و جعفر توفیقی، گزینههای معرفی شده برای وزارت علوم نشان داد. پس از انتخاب فرجی دانا برای وزارت علوم نیز این جریان دست از انتقاد از عملکرد این وزارتخانه بر نداشت و بارها فرجی دانا را در همان ابتدای راه به استیضاح تهدید کرد.
– یکی از اعضای جریان جبهه پایداری از تهیه طرحی با قید دو فوریت سخن گفت که تحویل هیئت رئیسه خواهد شد تا ضمن آن دولت از به کارگیری افراد فعال در فتنه ۸۸ و اعضای احزاب منحله مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی منع شود.
– منتسبان به این جریان سیاسی انتقادات زیادی را در خصوص نحوه عملکرد تیم مذاکره کننده هستهای و سکاندار دستگاه دیپلماسی مطرح کردهاند. در تازهترین اقدام، ۲۰ تن از نمایندگان مجلس طی تذکری خطاب به حسن روحانی خواستار تجدید نظر وی درباره ادامه خدمت محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه شدند.
– مطمئناً بخشی از تنشهایی که حسینیان به آن اشاره میکند، با سازماندهی جریان جبهه پایداری در مجلس پیش خواهد رفت.
– این طیف … در صورتیکه اختلافات دولت با طیف اصولگرایان سنتی و معتدلتر بالا بگیرد، این توانایی را دارند که آنها را با خود علیه دولت همراه کرده و بر طبل اختلافات بکوبند.
لایه سوم: تلاش برای پیش فعالسازی
با این فرض که دولت مهمترین تشکیلات سیاسی مخالف خود را جبهه پایداری میداند، تمایل دارد خطر این جریان را پیش از انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آتی – در فضای فعلی که این جبهه در نقطه ضعف قرار دارد – با پیش فعالسازی و سوزاندن محورهای عملیاتی آن بسوزاند و این جریان را به یک بنبست استراتژیک بکشاند.
لایه چهارم: قرار دادن احمدینژاد در برابر پایداری برای خنثی کردن خطر آن
آخرین مقاله این پرونده در واقع یک تریبون به حامیان احمدینژاد برای تخریب پایداری است. عبدالرضا داوری – که فردی منتسب به احمدینژاد است – به بهترین شکل و همانطور که آسمان میخواهد در مطلبی جبهه پایداری را از منظر خود تخریب میکند. داوری در این مطلب قصد دارد با ایجاد یک پیوند میان عملکرد جبهه پایداری و خواستههای نامعقول هاشمی به تخریب پایداری بپردازد و اثبات کند این دو از یک اتحاد استراتژیک برخوردارند.
لایه پنجم: عبور از هاشمی/ طعمه قرار دادن هاشمی برای تخریب پایداری
همانطور که پیشتر اشاره شد جریان هفتهنامه آسمان در واقع یک دوزیست اصلاحطلب – کارگزارانی است، اقدام این شماره آسمان (طعمه قرار دادن هاشمی برای تخریب پایداری) نشان داد که این جریان برای رسیدن به خواستههای استراتژیک خود حاضر است از هاشمی نیز عبور کند، البته در آینده باید منتظر پر رنگتر شدن این خط و اختلافات مبناییتر باشیم.
لایه ششم: تشتت اصولگرایی
یکی دیگر از مسائلی که آسمان با باز کردن پرونده پایداری سعی دارد بروی آن اقدام عملیاتی داشته باشد، مسئله افتراق اصولگرایی است. استفاده از میان تیتر «علیه جامعتین»، «اصولگرایان بیاصول – اصولگرایان بیریشه» نشان از اقدام هوشمند این مجله دارد.
– جبهه پایداری در میان انتقادات جریان اصولگرا اعلام موجودیت کرد
– این جریان منشعب از اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم حول محور نظریات فقهی و سیاسی مصباح یزدی از هر گونه ائتلاف با سایر جمعهای اصولگرایان پرهیز کرد و بر اصل همراهی با بزرگان و شیخوخیت حرکت نکرد تا زمینهساز بروز انشعابات دیگری در این جریان حداکثری شود.
– در مقام تحلیل، به نظر میرسد از جمله جریاناتی که میتواند در آینده روبروی رهبری قرار بگیرد، جبهه پایداری است.
– این شاید همان نقطه کلیدی در سیر فهم مصباح از تحولات درون جناحی اصولگرایان بود؛ گذار از «اصولگرایان بیاصول» و «سنتگرایان دور افتاده از ارزشها»؛ جبهه پایداری فراتر از اختلاف با احمدینژاد و مشایی، محصول چنین انشقاقی است؛ اگر چه خود این جبهه از سوی طیف سنتی اصولگرایان به «اصولگرایان بیریشه» تعبیر میشوند.
– مواجهه و سهمخواهی جدی این جریان از محافظهکاران که به تقابل جبهه پایداری با آنها در دو انتخابات اخیر مجلس و ریاست جمهوری انجامید – فارغ از نتیجه کسب شده- نمادی بارز از تمایل به ابراز قدرت و هویتیابی طیف مصباح بود.
لایه هفتم: تخریب و تحریف پایداری
روح حاکم این پرونده مخالفت و تخریب پایداری است، تا جایی که میتوان ضعف ظاهری پرونده را هم تضعیف پایداری دانست. آسمان خود پاسخ اینکه چرا این جریان باید پایداری را تخریب کند میدهد:
– گرچه تعداد اعضای جبهه پایداری در مجلس اندک است، اما صدایشان بلند است و نشان دادهاند میتوانند فضا سازی کنند
– این طیف گرچه به لحاظ کمی اندک هستند، اما جنبه فضاسازی بالایی دارند
در گزارش اول این پرونده نگارنده سعی کرده است با یک نگاه منصفانه بازخوانی سابقه جبهه پایداری را بکند اما به نظر میرسد آنچه نگاشته شده است همه واقعیت پایداری نیست. بلکه بیشتر نگارنده سعی کرده است شکافهای جبهه پایداری را بر جسته کند. در ادامه پرونده نیز شاهد انتقاد شدید محمد کیانوشراد، نماینده مجلس ششم، به شورای فقاهتی جبهه پایداری هستیم.
– در واقع، انتخاب یک شورای فقهی گویای آن است که این جبهه درک درستی از شرایط اجتماعی جامعه ایران ندارد. ایجاد شورای فقهی به معنای نادیده گرفتن حق مردم و حقوق شهروندی و انحصار موضعگیریها در میان فقهای منسوب به این جبهه است.
– در واقع جبهه پایداری میگوید تکلیف مواضع ما را در مواقع حساس چند فقیه مشخص میکنند و همگان نیز تابع فقهای جبهه پایداری هستند و بدون تردید، رئیس این شورای فقهی نیز فردی جز مصباح یزدی نیست.
لایه هشتم: نقش انصار حزب الله در دهه ۷۰/ گرگسازی برای توجیه شبانی گله
پس از فتنه ۸۸ جریان اصلاحات دچار تشتت شد، لذا این جریان تمایل داشت فضایی را همچون دهه هفتاد بازسازی کند که در آن نقش انصار حزبالله منجر به همگرایی اصلاحات شود. پایداری تنها جریانی است که میتواند نقش انصار الله دهه هفتاد را برای اصلاحات ایفا کند چون تنها جریانی است که اصلاحطلبان میتوانند برچسبهای برساخته خود را به این جبهه بچسباند، هر چند که این جریان به واقع به آن برچسبها نه اعتقاد داشته باشد و نه عمل کند.
رفتارهای رادیکال و خامی چون تیتر کردن «جام زهر» پس از توافق ژنو در رسانههای منتسب به پایداری این امکان را در اختیار طرف مقابل میگذارد که رفتار آن را با تندروی اسرائیل پیوند دهد؛ لذا رسانهها و افراد منتسب به این جریان میبایست توجه بیشتر به رفتار سیاسی خود داشته باشند و در گرگومیش آتی با سیاستورزی گام بردارند.
لایه نهم: پایداری بازی به هم زن پیوند اصولگرایی میانه – اعتدال – اصلاحطلبی میانه
جبهه پایداری با توجه به منش ایدئولوژیک خود یک جریان سختگیر و غیر قابل انعطاف در مباحث سیاسی است. این منش مانع عامل بازدارنده پیوند بخشهای سهل گیرتر اصولگرایی با دولت و اصلاحطلبان میانه است. پس از میان برداشتن این حائل قطعاً یک استراتژی مطلوب خواهد بود. در مجموع میتوان تخریب جبهه پایداری توسط آسمان را در ادامه این استراتژی تحلیل کرد.
در ادامه این استراتژی میتوان پیشبینی کرد این رسانه و رسانههای همسو با آن به سراغ دو طرف این معادله رفته (جریان پایداری و جریان اصولگرایی میانه) و سعی خواهند کرد میان این دو اختلاف افکنی کنند. موازی این خط احتمالاً باید منتظر تخریبهای بیشتری علیه پایداری با خط افراطیگری باشیم، این کار اصولگرایان میانه رو را مجبور خواهد کرد از این جنس اصولگرایی اعلام براعت کنند.
لایه دهم: ضعف در تعریف برچسب جدید علیه پایداری
یکی دیگر از نکاتی که در این پرونده قابل توجه است، استفاده از برچسبهای سوخته علیه جبهه پایداری و ضعف در تولید برچسبهای جدید است. پیش از این نیز از سوی این جریان برچسبهایی چون «افراطی»، «خودسر»، «تندرو»، «روی دیگر جریان انحرافی» و … مورد استفاده قرار گرفته بود که در این پرونده نیز تکرار شدهاند.
یکی از نکات قابل توجه در این پرونده مصاحبه با عباس سلیمی نمین است. این مصاحبه با سؤالی درباره نسبت دولت احمدینژاد و احزاب شروع میشود. مصاحبه گیرنده بقیه سؤالهای خود را از دل حرفهای سلیمی میپرسد و در انتهای مصاحبه دو سؤال اصلی خود را میپرسد و همان حرفهایی را که خود در دهان سلیمی گذاشته تیتر میکند!
– به نظر شما چرا همچنان، به رغم روش اعتدالی دولت یازدهم، گروههای خودسر و بعضی از گروهها و نهادهای تندرو همچنان در کار دولت اختلال ایجاد میکنند؟
– اما امروز نماد تندرویها بیشتر در طیف اصولگرایان قرار دارد. مثلاً خود جبهه پایداری یا گروههای خودسر
جمعبندی
شاید در نگاه اول «پایداری علیه روحانی»، پروندهای ساده و صفحه پر کن به نظر میرسید اما تأمل بیشتر نشان داد این پرونده نه تنها هیچ یک از منافع استراتژیک آسمان را تضعیف نمیکند بلکه یک پروژه هوشمند و دام استراتژیک از قبل طراحی شده برای اصولگرایان است که در صورت غفلت به خطی پر خطر تبدیل خواهد شد.
از طرف دیگر شروع یک خط رسانهای اینچنینی در واقع یک نوع همآوردطلبی محسوب میشود و این در حالی است که جریان اصولگرایی در بیعملی سیاسی و شوک پس از انتخابات به سر میبرد، لذا ادامه این فضا به هیچ وجه مطلوب نخواهد بود.
نقد فعال و منصفانه دولت و به دور از تندروی و تخریب قطعاً باید یکی از دستور کارهای اصولگرایان باشد اما نباید فراموش کرد که این همهی کار اصوگرایی نیست بلکه اصولگرایان باید ضمن وحدت بیشتر در راس و بدنه، شاخصهای گفتمان مطلوب را در آینده تئوریزه و اجرایی کنند.
برای انجام این مهم قطعاً اصولگرایان فرصت زیادی ندارند چرا که تا انتخابات مجلس آتی فاصله زمانی زیادی باقی نمانده است، لذا اصولگرایان در این فاصله زمانی باید بروی تئوری گفتمان مطلوب متمرکز شوند و بذر آنرا بکارند – که قطعاً رسانهها و نخبگان نقش تعیین کنندهای در این رابطه خواهند داشت – و بستر انتخابات مجلس میتواند محمل خوبی برای جوانه زدن این بذر و انتخابات ریاست جمهوری آتی دوران رشد و نمو آن باشد. (*)